فیک«دختر کوچولوی من» prt 10
ته جون: خوبه پرسیدم تو برو دیرت میشه من برات میارم لباستو
ات: باشه
ته جون: بیا مدرسه بیخ ریشمونه ولی من باید بیارمت
ات: باشه پس برام بیاریشااا یادت بره میکشمت
ته جون: دیگه چی ؟
ات: میبینمت
ات ویو
معاون لباس فرممو چک کرد و رفتم داخل مدرسه وقتی رفتم توس کلاس همه دهنشون باز مونده بود مخصوصا تون دختره وقتی این جکتو تو تنم دید داشت اتیش میگرفت واقعا حس خوبی داشت اونا یه سال تحصیلی رو برام جهنم کردن الان دیگه نوبت منه هرچند من مثل اونا نیستم همین که حسودیشون رو ببینم برام کافیه
یکی از دخترای کلاس: وای ا/ت تو ریاضیت خوبه امروز وقت خالی داری یکم باهم درس بخونیم ؟
ات: اوهوم باشه…ولی زیاد نمیتونم بمونم چون کلاس دارم
ذهن ات: چی بلغور کردم من که کلاس نمیرم وای
دختره: واقعا؟کدوم اموزشگاه؟
ات: اموزشگاه؟…نه من..من معلم خصوصی دارم
دختره: اها من اموزشگاهم میرم ولی به اندازه تو درسم خوب نیست
ات: خب من کلا درسم خوبه (😔💅🏻)
دختره: خوش بحالت
معلم: خب حرفاتون تموم شد منم اینجام…بشینید میخوام امتحانتونو بگیرم
بچه ها:(میشینن)
موقع امتحان:
ات ویو
وقتی سوالارو میدیدم یاد نمونه سوالایی میوفتاد که حل کردم همشون خیلی راحت بودن مطمعنم نمره کاملو میگیرم حتما وقتی به تهیونگ بگم خوشحال میشه
ده دقیقه بعد:
ات: ببخشید میشه من تحویل بدم تموم شد
معلم: اره بیا
بقیه بچه ها : چجوری انقدر زود تموم کرد ، ریاضیش خوبه چع توقعی داری…
معلما: ساکت
ات ویو
با احساس اینکه دنیارو بهم دادن اومدم بیرون و نشستم توی راهرو بعد چند دقیقه یه پسر که هم کلاسیم بود اومد بیرون پای این همون پسره نیست که دخترا براش غش و ضعف میرن لعنتی همه نمره هاشم خوبه فکر کنم اسمش….اسمش اهااا جی یون بود داشت کم کم میومد نزدیکم و اومد بغلم نشست نه اینکه ذوق زده بشم ولی خب توقع نداشتم بیاد پیش من
جی یون : زود تموم کردی
ات: راحت بود
جی یون: اره ولی من حس میکنم یکم اشتباه کردم
ات: اشکال نداره
جی یون: یه کتاب نمونه سوالات دارم ولی هیچوقت نمیتونم درست حلشون کنم دوست داری باهم حلشون کنیم یه روز ؟
ات: باشه مشکلی نیست
جی یون: شمارتو بهم میدی
ات: امم…خب شمارمو جدید گرفتم حفظ نیستم میشه تو شمارتو بهم بدی؟
دیشب میخواستم براتون بزارم اما هرکاری کردم پست نشد برای همین برای جبران الان دو پارت دیگه ام میزارم🤡💗
ات: باشه
ته جون: بیا مدرسه بیخ ریشمونه ولی من باید بیارمت
ات: باشه پس برام بیاریشااا یادت بره میکشمت
ته جون: دیگه چی ؟
ات: میبینمت
ات ویو
معاون لباس فرممو چک کرد و رفتم داخل مدرسه وقتی رفتم توس کلاس همه دهنشون باز مونده بود مخصوصا تون دختره وقتی این جکتو تو تنم دید داشت اتیش میگرفت واقعا حس خوبی داشت اونا یه سال تحصیلی رو برام جهنم کردن الان دیگه نوبت منه هرچند من مثل اونا نیستم همین که حسودیشون رو ببینم برام کافیه
یکی از دخترای کلاس: وای ا/ت تو ریاضیت خوبه امروز وقت خالی داری یکم باهم درس بخونیم ؟
ات: اوهوم باشه…ولی زیاد نمیتونم بمونم چون کلاس دارم
ذهن ات: چی بلغور کردم من که کلاس نمیرم وای
دختره: واقعا؟کدوم اموزشگاه؟
ات: اموزشگاه؟…نه من..من معلم خصوصی دارم
دختره: اها من اموزشگاهم میرم ولی به اندازه تو درسم خوب نیست
ات: خب من کلا درسم خوبه (😔💅🏻)
دختره: خوش بحالت
معلم: خب حرفاتون تموم شد منم اینجام…بشینید میخوام امتحانتونو بگیرم
بچه ها:(میشینن)
موقع امتحان:
ات ویو
وقتی سوالارو میدیدم یاد نمونه سوالایی میوفتاد که حل کردم همشون خیلی راحت بودن مطمعنم نمره کاملو میگیرم حتما وقتی به تهیونگ بگم خوشحال میشه
ده دقیقه بعد:
ات: ببخشید میشه من تحویل بدم تموم شد
معلم: اره بیا
بقیه بچه ها : چجوری انقدر زود تموم کرد ، ریاضیش خوبه چع توقعی داری…
معلما: ساکت
ات ویو
با احساس اینکه دنیارو بهم دادن اومدم بیرون و نشستم توی راهرو بعد چند دقیقه یه پسر که هم کلاسیم بود اومد بیرون پای این همون پسره نیست که دخترا براش غش و ضعف میرن لعنتی همه نمره هاشم خوبه فکر کنم اسمش….اسمش اهااا جی یون بود داشت کم کم میومد نزدیکم و اومد بغلم نشست نه اینکه ذوق زده بشم ولی خب توقع نداشتم بیاد پیش من
جی یون : زود تموم کردی
ات: راحت بود
جی یون: اره ولی من حس میکنم یکم اشتباه کردم
ات: اشکال نداره
جی یون: یه کتاب نمونه سوالات دارم ولی هیچوقت نمیتونم درست حلشون کنم دوست داری باهم حلشون کنیم یه روز ؟
ات: باشه مشکلی نیست
جی یون: شمارتو بهم میدی
ات: امم…خب شمارمو جدید گرفتم حفظ نیستم میشه تو شمارتو بهم بدی؟
دیشب میخواستم براتون بزارم اما هرکاری کردم پست نشد برای همین برای جبران الان دو پارت دیگه ام میزارم🤡💗
۱۴.۷k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.