فیک عشق شیشه ای پارت 12
بعد اینکه اومدم ت خونه دیدم پصره داره خونه رو دید میزنه
ب ا.ت: خب تهیونگ چخبر
اوووو اسمشم تهیونگ بود
ته: هیچی
ب ا.ت: راسی ا.ت برو اون کمد بزرگه رو ببر پایین نوبته توعه
ا.ت: باباااا
ب ا.ت: ب م چ
ا.ت: ولی خیلییی بزرگه تازه توش کلیم کتابهههه
ب ا.ت: برو هیچیم نگو
م ا.ت: بیا پصرم اب لیمو شیکر بخور(جررر)
ته: ممنون چرا زحمت کشیدین
ب ا.ت: چرا وایسادی برو دیع
ا.ت: باش بابااا رفتم
هفففف خیلییییی بزرگهههه این کتابا برا چیه اخهههه
سعی داشتم بزور بلندش کنم ولی نمیشه ک یهو افتاد روم...البته پیاز داغ زیاد نکنیم افتاد رو پام
ا.ت: ایییییییی مامانننننن
ویو ته:
ب ا.ت: خب کاری داشتی ب ما سر زدی
ته: اره خب...
میخاستم بگم ک یهو صدای داده ا.ت اومد
ا.ت: ایییییییی مامانننننن
با نگرانی با ب ا.ت و م ا.ت رفتیم پیشش
ب ا.ت: ا.تتتت
م ا.ت: ع وا چیشدددد
این دختر خیلی دست پا چلفتیه
ا.ت: عاییییی مامان کمکککک
ب ا.ت: چجوری بکشیمش بیروننن
ته: نگران نباشید برین کنار الان میکشمش بیرون
واییی ت کمده چیه یا ابلفضل
هر کاری کردم نمیشد ا.تم داشت میمرد با کولی بازیاش
دیگه باید ع دست میگرفتمشو میکشیدمش
هففف
استینامو زدم بالا
ته: ا.ت دهنتو بگیر نترس دستتم کنده نمیشه
ا.ت: عایییی مگه میخای چیکار کنیی
ته: هیچ نگو یک...دو..سههه
کشیدنش ک با داد افتاد رومو..لبش اروم خورد ب لبم
یا..یا ابلفضلللل
این چ حسیه ک دارممم
وایییی
یهو ا.ت ع شوک در اومدو پرید اونورو ع روم بلند شد
منم سریع بلند شدم
م ا.ت: ودفاخ
ب ا.ت: اهم...ممنانم
ته: چیزی نبود(لبخند ملیح)
ات سریع پرید رف بالا
اصن یادم رف برا چی اینجا بودم
ته: عمو پارک راسی
(حمایت کنیددد
#اصکی_ممنوع
#وانشات
#فیک
ب ا.ت: خب تهیونگ چخبر
اوووو اسمشم تهیونگ بود
ته: هیچی
ب ا.ت: راسی ا.ت برو اون کمد بزرگه رو ببر پایین نوبته توعه
ا.ت: باباااا
ب ا.ت: ب م چ
ا.ت: ولی خیلییی بزرگه تازه توش کلیم کتابهههه
ب ا.ت: برو هیچیم نگو
م ا.ت: بیا پصرم اب لیمو شیکر بخور(جررر)
ته: ممنون چرا زحمت کشیدین
ب ا.ت: چرا وایسادی برو دیع
ا.ت: باش بابااا رفتم
هفففف خیلییییی بزرگهههه این کتابا برا چیه اخهههه
سعی داشتم بزور بلندش کنم ولی نمیشه ک یهو افتاد روم...البته پیاز داغ زیاد نکنیم افتاد رو پام
ا.ت: ایییییییی مامانننننن
ویو ته:
ب ا.ت: خب کاری داشتی ب ما سر زدی
ته: اره خب...
میخاستم بگم ک یهو صدای داده ا.ت اومد
ا.ت: ایییییییی مامانننننن
با نگرانی با ب ا.ت و م ا.ت رفتیم پیشش
ب ا.ت: ا.تتتت
م ا.ت: ع وا چیشدددد
این دختر خیلی دست پا چلفتیه
ا.ت: عاییییی مامان کمکککک
ب ا.ت: چجوری بکشیمش بیروننن
ته: نگران نباشید برین کنار الان میکشمش بیرون
واییی ت کمده چیه یا ابلفضل
هر کاری کردم نمیشد ا.تم داشت میمرد با کولی بازیاش
دیگه باید ع دست میگرفتمشو میکشیدمش
هففف
استینامو زدم بالا
ته: ا.ت دهنتو بگیر نترس دستتم کنده نمیشه
ا.ت: عایییی مگه میخای چیکار کنیی
ته: هیچ نگو یک...دو..سههه
کشیدنش ک با داد افتاد رومو..لبش اروم خورد ب لبم
یا..یا ابلفضلللل
این چ حسیه ک دارممم
وایییی
یهو ا.ت ع شوک در اومدو پرید اونورو ع روم بلند شد
منم سریع بلند شدم
م ا.ت: ودفاخ
ب ا.ت: اهم...ممنانم
ته: چیزی نبود(لبخند ملیح)
ات سریع پرید رف بالا
اصن یادم رف برا چی اینجا بودم
ته: عمو پارک راسی
(حمایت کنیددد
#اصکی_ممنوع
#وانشات
#فیک
۵.۹k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.