پارت ۱۶۹ رمان کت رنگی
پارت ۱۶۹ رمان کت رنگی
#جونگکوک
من: تهیونگ! جویی رو ببر بیرون زود باش!!
با هم کمک کردیم و دستاشو باز کردیم ! .. تموم لباس هاش رو پاره کرده بود. هیچ پوششی هم تو سوله نبود .. من زیر هودیم یه تی شرت مشکی بود پس مشکلی نداشتم هودیم رو در آورم و دادم دست تهیونگ
من: بکن تنش برو بیرون زووود!
جویی رو بغل کرد و رفت بیرون ! منو و اون تنها موندیم!
ته جونگ: بازم تو؟؟؟ کثافت ! ... لعنت یکم دیگه مونده بود بکنمش مال خودم!
با پا زدم توی دهنش!
من: خفه شو حروم زاده قاتل !
ته جونگ: واقعا باهوشی ! .. ههه!! بلاخره فهمیدی!
من: میدونستم روزی سروکله ات پیدا میشه و به جویی آسیب میزنی ! اما نمیدونستم انقدر زود دام به تله میدی!
ته جونگ: اشتباه کردم اول باید سومی رو به ...
چوبی که توی دستم بود رو کردم توی حلقش!
من: خفه شو ! اسم اونو توی دهنش کثیفت نیار! میدمت دست پلیس ! دیگه رنگ دنیا رو به چشم نخواهی دید! ...
پلیس ها اومدن و تن لشش رو بردن ! با سرعت از سوله خارج شدم و سوار آمبولانس شدم و کنار تهیونگ نشستم ! دهنش خونی بود !
من: تهیونگ !
تهیونگ: جونگ کوک ! ازت ممنونم! 😭
من: آروم باش هیونگ... بگو چیشد !؟ آسیبی بهش زد !؟
تهیونگ: نه ... به لطف تو نه .. میخواست بزنه که تو اومدی! 😭😭😭 ... اما .. بهش یه آمپول زد !
پرستار: چه آمپولی ؟ یادته چی بود؟
تهیونگ: خودش گفت آمپول ویاگر !
پرستار: ممنون گفتی این کمک میکنه که زودتر خوب شه!
من: خیلی آسیب دیده؟
پرستار: نواحی داخل دهنش که خون ریزی داشته انگار زده توی دهنش ! اما بقیه جاهاش به نظر سالم میاد باید اسکن کنیم تا بفهمیم !
تهیونگ: از کجا فهمیدی ؟ از کجا فهمیدی که اون در خطره؟!
من: گردنبندش... من بهش دادم توش جی پی اس گذاشتم! رد شو زدم و اینجا رو پیدا کردم !
پرستار: آقا انگار شما هم آسیب دیدید!!! دستتون!!
به خاطر کت کاری زخم دستم باز شده بود!
من: اول اون ! من مهم نیستم! اول به جویی برس!
#جونگکوک
من: تهیونگ! جویی رو ببر بیرون زود باش!!
با هم کمک کردیم و دستاشو باز کردیم ! .. تموم لباس هاش رو پاره کرده بود. هیچ پوششی هم تو سوله نبود .. من زیر هودیم یه تی شرت مشکی بود پس مشکلی نداشتم هودیم رو در آورم و دادم دست تهیونگ
من: بکن تنش برو بیرون زووود!
جویی رو بغل کرد و رفت بیرون ! منو و اون تنها موندیم!
ته جونگ: بازم تو؟؟؟ کثافت ! ... لعنت یکم دیگه مونده بود بکنمش مال خودم!
با پا زدم توی دهنش!
من: خفه شو حروم زاده قاتل !
ته جونگ: واقعا باهوشی ! .. ههه!! بلاخره فهمیدی!
من: میدونستم روزی سروکله ات پیدا میشه و به جویی آسیب میزنی ! اما نمیدونستم انقدر زود دام به تله میدی!
ته جونگ: اشتباه کردم اول باید سومی رو به ...
چوبی که توی دستم بود رو کردم توی حلقش!
من: خفه شو ! اسم اونو توی دهنش کثیفت نیار! میدمت دست پلیس ! دیگه رنگ دنیا رو به چشم نخواهی دید! ...
پلیس ها اومدن و تن لشش رو بردن ! با سرعت از سوله خارج شدم و سوار آمبولانس شدم و کنار تهیونگ نشستم ! دهنش خونی بود !
من: تهیونگ !
تهیونگ: جونگ کوک ! ازت ممنونم! 😭
من: آروم باش هیونگ... بگو چیشد !؟ آسیبی بهش زد !؟
تهیونگ: نه ... به لطف تو نه .. میخواست بزنه که تو اومدی! 😭😭😭 ... اما .. بهش یه آمپول زد !
پرستار: چه آمپولی ؟ یادته چی بود؟
تهیونگ: خودش گفت آمپول ویاگر !
پرستار: ممنون گفتی این کمک میکنه که زودتر خوب شه!
من: خیلی آسیب دیده؟
پرستار: نواحی داخل دهنش که خون ریزی داشته انگار زده توی دهنش ! اما بقیه جاهاش به نظر سالم میاد باید اسکن کنیم تا بفهمیم !
تهیونگ: از کجا فهمیدی ؟ از کجا فهمیدی که اون در خطره؟!
من: گردنبندش... من بهش دادم توش جی پی اس گذاشتم! رد شو زدم و اینجا رو پیدا کردم !
پرستار: آقا انگار شما هم آسیب دیدید!!! دستتون!!
به خاطر کت کاری زخم دستم باز شده بود!
من: اول اون ! من مهم نیستم! اول به جویی برس!
۷.۱k
۳۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.