رمان : رویای شیرین
رمان : رویای شیرین
ژانر :#عاشقانه#صحنه_دار# انتقامی # هیجانی
پارت ۴
∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆
وقتی وارد کافه شدم با صحنه ای که دیدم ی لحضه شوکه شدم همون پسر جذابه با کامیار دوتا پسر و سه تا دختر دیگه باهم پای ی میز نشسته بودم اخه کامیار چه نسبتی باهاش داشت ولی هرچی بود خیلی خوب شد که در خواست کامیار رو قبول کردم رفتم جلو و کامیار تا منو دید دست تکون داد تا برم پیششون یخورده اضطراب داشتم ولی رفتم
_ سلام
کامیار : سلام خوبی ؟ بچه ها اینم از نیکا که بهتون گفتم
روبه طرفم کرد
کامیار : بیا اینجا بشین
کامیار صندلی که بقل خودش بود رو نشون داد و منم نشستم و ادامه داد
کامیار : این دختره که بقلم نشسته نویساست اون پسریم که اونور نویساست متین
نویسا دختر ناز و چشم ابرو مشکی بود و پایین موهاشو بنفش کرده بود و برعکس متین چشماش سبز بود و موهاش بور
کامیار : اون دختره که روبه روت ارزوست بقل ارزو مبین نشسته
ارزو بر عکس قیافه ناز معصوم و البته نچرال نویسا موهای بلوند و دماغ عملی داشت و یخورده البته نه خیلی به لباشم ژل زده بود ولی خوب از حق نگزریم خوشگل بود متینم چشم ابرو مشکی بود و ضاویه فک داشت
کامیار : و اونی که بقل مبین رهاست و بقل رها اراد
کلمه اراد که گفت انگار ی لحضه قلبم نتپید پس اسمش اراد بود رهام چشماش عسلی بود و موهاش مشکی ولی نکنه رها رل اراد اگه رلش باشه چی ی لحضه از فکر حالم بد شد و بهشون گفتم من ی لحضه میرم دست شویی
ژانر :#عاشقانه#صحنه_دار# انتقامی # هیجانی
پارت ۴
∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆___∆
وقتی وارد کافه شدم با صحنه ای که دیدم ی لحضه شوکه شدم همون پسر جذابه با کامیار دوتا پسر و سه تا دختر دیگه باهم پای ی میز نشسته بودم اخه کامیار چه نسبتی باهاش داشت ولی هرچی بود خیلی خوب شد که در خواست کامیار رو قبول کردم رفتم جلو و کامیار تا منو دید دست تکون داد تا برم پیششون یخورده اضطراب داشتم ولی رفتم
_ سلام
کامیار : سلام خوبی ؟ بچه ها اینم از نیکا که بهتون گفتم
روبه طرفم کرد
کامیار : بیا اینجا بشین
کامیار صندلی که بقل خودش بود رو نشون داد و منم نشستم و ادامه داد
کامیار : این دختره که بقلم نشسته نویساست اون پسریم که اونور نویساست متین
نویسا دختر ناز و چشم ابرو مشکی بود و پایین موهاشو بنفش کرده بود و برعکس متین چشماش سبز بود و موهاش بور
کامیار : اون دختره که روبه روت ارزوست بقل ارزو مبین نشسته
ارزو بر عکس قیافه ناز معصوم و البته نچرال نویسا موهای بلوند و دماغ عملی داشت و یخورده البته نه خیلی به لباشم ژل زده بود ولی خوب از حق نگزریم خوشگل بود متینم چشم ابرو مشکی بود و ضاویه فک داشت
کامیار : و اونی که بقل مبین رهاست و بقل رها اراد
کلمه اراد که گفت انگار ی لحضه قلبم نتپید پس اسمش اراد بود رهام چشماش عسلی بود و موهاش مشکی ولی نکنه رها رل اراد اگه رلش باشه چی ی لحضه از فکر حالم بد شد و بهشون گفتم من ی لحضه میرم دست شویی
۶.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.