تک پارتی
تک پارتی
از زبان ا/ت
سلام من ا/تم ۲۲ سالمه اهل کره چند سالی میشه که با جونگ کوک ازدواج کردم ولی نمی دونم چرا چند روزی هست که با هام سرد شده نمدونم چرا ولی شاید بخاطر کارشه .
از زبان جونگ کوک
سلام من جونگ کوکم ۲۴ سالمه اهل کره چند سالی هست که باهاش ازدواج کردم ولی چند روزی هست که باهاش سرد شدم چون چند وقت دیگه تولدشه و من برنامه سوپرایز براش گذاشتم و میترسم لو بدم .
از زبان ا/ت
اوفففففف دوباره صبح شده جونگ کوک پیشم نبود نمیدونم چرا اینطوری شده پا شدم رفتم دستشویی کار های لازم رو کردم و رفتم برای خودم صبحونه دست کردم و خوردم و نشستم فیلم ببینم.
از زبان جونگ کوک
امروز تولدشه امید وارم یادش نباشه با همه ی دوستاش هماهنگ کردم حتی با مامان باباش و مامان بابای خودم و بعد رفتم رستوران و کل کارا رو کردم . کمکم دوستاشم اومدن و مامان بابای خودم و ا/ت حالا وقت سوپرایز بود خیلی استرس داشتم کیکم اومد زنگ زدم به ا/ت
مکالمه ی ا/ت و جونگ کوک
جونگ کوک = الو سلام عشقم خوبی ؟
ا/ت =سلام عزیزم [تو دلش] (وا این چرا این طوری شده همین دیروز جواب سلامم را نمی داد)
جونگ کوک = میگم چند روزه نرفتیم بیرون میای به این رستوران منتظرتم
ا/ت = اه باشه آدرس بفرست میام
جونگ کوک = ......... (آدرس)
ا/ت = باشه میام . خدافظ
جونگ کوک =خدافظ
از زبان ا/ت
واااا اینم یهو مودش عوض میشه اوفففففففپاشدم رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم لباس پوشیدم و موهامو حالت دادم و رفتم به آدرس
۱۰ دقیقه بعد
رسیدم از ماشین پیاده شدم وااااو چه رستوران شیکی رفتم داخل که دیدم همه جا تاریکه و یهو چراغا روشن شد و مامان بابام و مامان بابای جونگ کوک و همه دوستام باهم گفتند
* تولدتتتتت مباااارکککک *
منم که هنگ بهشون نگاه میکردم .
از زبان جونگ کوک
اول یکم هنگ بود رفتم جلو و گفتم
جونگ کوک = نگو که یادت رفته
ا/ت = نه اصلا یادم نبود
بعد یهو بغلم کرد و گفت
ا/ت = مرسیییی عشقم
جونگ کوک = خواهش میکنم عزیزم ببخشید این چند روز باهات سرد بودم ترسیدم لو بدم😅
ا/ت = پس بخاطر همین بود اشکال نداره
که یهو جونگ کوک یه جعبه که دستش بود ودراز کرد جلومو و گفت
جونگ کوک = تولدت مبارک
ا/ت = مرسی عشقم
وقتی بازش کردم توش یه گردنبند نقره ای که اول اسم من و کوک روش بود دیدم خیلی قشنگ بود
ا/ت = مرسیییییی خیلی خوشگله
جونگ کوک = میخوای برات ببندمش
ا/ت = اهوم
گردنبند برام بست رفتیم باهم رقصیدیم
امشب یع شب فوق العاده بود
END
از زبان ا/ت
سلام من ا/تم ۲۲ سالمه اهل کره چند سالی میشه که با جونگ کوک ازدواج کردم ولی نمی دونم چرا چند روزی هست که با هام سرد شده نمدونم چرا ولی شاید بخاطر کارشه .
از زبان جونگ کوک
سلام من جونگ کوکم ۲۴ سالمه اهل کره چند سالی هست که باهاش ازدواج کردم ولی چند روزی هست که باهاش سرد شدم چون چند وقت دیگه تولدشه و من برنامه سوپرایز براش گذاشتم و میترسم لو بدم .
از زبان ا/ت
اوفففففف دوباره صبح شده جونگ کوک پیشم نبود نمیدونم چرا اینطوری شده پا شدم رفتم دستشویی کار های لازم رو کردم و رفتم برای خودم صبحونه دست کردم و خوردم و نشستم فیلم ببینم.
از زبان جونگ کوک
امروز تولدشه امید وارم یادش نباشه با همه ی دوستاش هماهنگ کردم حتی با مامان باباش و مامان بابای خودم و بعد رفتم رستوران و کل کارا رو کردم . کمکم دوستاشم اومدن و مامان بابای خودم و ا/ت حالا وقت سوپرایز بود خیلی استرس داشتم کیکم اومد زنگ زدم به ا/ت
مکالمه ی ا/ت و جونگ کوک
جونگ کوک = الو سلام عشقم خوبی ؟
ا/ت =سلام عزیزم [تو دلش] (وا این چرا این طوری شده همین دیروز جواب سلامم را نمی داد)
جونگ کوک = میگم چند روزه نرفتیم بیرون میای به این رستوران منتظرتم
ا/ت = اه باشه آدرس بفرست میام
جونگ کوک = ......... (آدرس)
ا/ت = باشه میام . خدافظ
جونگ کوک =خدافظ
از زبان ا/ت
واااا اینم یهو مودش عوض میشه اوفففففففپاشدم رفتم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم لباس پوشیدم و موهامو حالت دادم و رفتم به آدرس
۱۰ دقیقه بعد
رسیدم از ماشین پیاده شدم وااااو چه رستوران شیکی رفتم داخل که دیدم همه جا تاریکه و یهو چراغا روشن شد و مامان بابام و مامان بابای جونگ کوک و همه دوستام باهم گفتند
* تولدتتتتت مباااارکککک *
منم که هنگ بهشون نگاه میکردم .
از زبان جونگ کوک
اول یکم هنگ بود رفتم جلو و گفتم
جونگ کوک = نگو که یادت رفته
ا/ت = نه اصلا یادم نبود
بعد یهو بغلم کرد و گفت
ا/ت = مرسیییی عشقم
جونگ کوک = خواهش میکنم عزیزم ببخشید این چند روز باهات سرد بودم ترسیدم لو بدم😅
ا/ت = پس بخاطر همین بود اشکال نداره
که یهو جونگ کوک یه جعبه که دستش بود ودراز کرد جلومو و گفت
جونگ کوک = تولدت مبارک
ا/ت = مرسی عشقم
وقتی بازش کردم توش یه گردنبند نقره ای که اول اسم من و کوک روش بود دیدم خیلی قشنگ بود
ا/ت = مرسیییییی خیلی خوشگله
جونگ کوک = میخوای برات ببندمش
ا/ت = اهوم
گردنبند برام بست رفتیم باهم رقصیدیم
امشب یع شب فوق العاده بود
END
۳۵.۵k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.