عاشق خدمتکارم شدم پارت ۴ فصل دوم

باورم نشد که اون جونگ کوکه.....هردو با تعجب هم دیگه رو نگاه میکردیم که من سریع تر به خودم اومدمو گفتم...‌....
ا/ت : از آشنایی باشما خوشبختم آقای.....
کوک : با اینکه زمان زیادی گذشته.....اما فک نکنم که منو از یاد بُرده باشی
ا/ت : آمممم.....متاسفم اما من شما رو نمیشناسم پس خوشحال میشم خودتون رو معرفی کنین
کوک : جونگ کوک هستم جئون جونگ کوک
ا/ت : بله از آشنایی با شما خوشبختم آقای جئون من هم‌....
کوک : میدونم نیاز به معرفی نیست
گارسون : چیزی میل دارید
ا/ت من خیر شما چی آقای جئون
کوک توی دلش : ای دردو جئون
کوک : من یه قهوه
گارسون : حتما با اجازه
ا/ت : ....... خب..... بهتره بریم سره اصل مطلب...... چیشد که خواستید با شرکت ما قرار داد ببندید
کوک : به خاطر سود و روندی که داشتید و همین طور موفقیت هایی که کسب کردید البته باید بگم علاوه بر این ها با همکاری با شما ما سود زیادی بدست میاریم
ا/ت : درسته......خب حالا چقدر حاضرین روی شرکت ما سرمایه گذاری کنید
کوک : قیمت پیشنهادی دارین
ا/ت : اوممممم.....فعلا نه شما چقدر مد نظرتونه
کوک : .....خوبه ( یه قیمت بزارید)
ا/ت : عالیه ولی باید با بقیه هم مشورت بکنم خبر نهایی رو بهتون اطلاع میدم...... با اجازتون من دیگه میرم
میخواستم برم که یه دفعه....