فصل ۲ پارت ۲۶ ( پارت ۴۳)
ویو هانسو
اون دختر عوضی دستمو گاز گرفت و یه تیر زد تو پام ولی فکرکرده یه تفنگ کنارم افتاده بود به زور اونو برداشتم با چشمام دنبال آیونگ میگشتم پیداش کردم تفنگو سمتش گرفتم و شلیک کردم
ویو آیونگ
صدای شلیکی نزدک بهم اومد یه دردی تو قفسه ی سینم داشتم احساسه خیلی کردم وقتی به بدنم نگاه کردم فهمیدم اون گلوله به من خورده
- آ...آ...آیونگگگگ
+ هه...هه
که افتادم زمین
- کدوم مادرجن*دهای شلیک کردددد( عربده)
صداها هی کم میشدن ولی صدای یچی واضح بود اونم صدای آژیر پلیس این منو خوشحال میکرد چون دیگه همه چی تموم میشد
-آیونگ نخواب باشه بیدار باش( بغض )
+ ک..و...ک...دی...گه...هم...ه...چی....تم...وم...شد( لبخند غمگین )
- اره...هق...همه....چی تموم شد آیونگ...( که زد زیره گریه )
+ بب...خشید....که...دیگه....پیش...ت....نیست...م....
- نه...نه....ما با هم اینو تمومش کردیم پس باید تا آخرش باهم باشیم تو منو ترک نمیکنی...آیونگ...هق
چشمام داشتن بسه میشدن دیگه خستم شده بود باید میخوابیدم ولی خوابی که دیگه بیدار شدنی توش نیست
+ کو..ک...من....میخوام....بخوابم...دو...ست...دا...رم...
- نه نه نه نه آیونگ نه تو نباید ترکم کنی من بدون تو میمیرم نهههههههه( عربده )
ولی من دیگه نمیتونستم بیشتر از این تحمل کنم منم دلم نمیخواست ترکت کنم کوک ولی سرنوشت اینطوری برام رقم خورد بود
+ دو...ست...دارم....
- نههههههههه( عربده و گریه )
پرش زمانی به بیمارستان
ویو کوک
یه دوساعتی میشد که تو اتاق عمل بود که دکتر اومد
د : همراه خانم کیم؟
-* ماییم
د : خب راستش میشه گفت عمل موفقیت آمیز بود ولی ایشون فقط برای یکی دو ساعت زنده میمونند و تنها راهی که مونده پیونده قلبه اگر میتونید تا یکی دو ساعت دیگه قلبی برای ایشون پیدا کنید ما سریع پیوند میزنم و ایشون زنده میمونند
* چطوری آخه قلب پیدا کنیم
.
.
اون دختر عوضی دستمو گاز گرفت و یه تیر زد تو پام ولی فکرکرده یه تفنگ کنارم افتاده بود به زور اونو برداشتم با چشمام دنبال آیونگ میگشتم پیداش کردم تفنگو سمتش گرفتم و شلیک کردم
ویو آیونگ
صدای شلیکی نزدک بهم اومد یه دردی تو قفسه ی سینم داشتم احساسه خیلی کردم وقتی به بدنم نگاه کردم فهمیدم اون گلوله به من خورده
- آ...آ...آیونگگگگ
+ هه...هه
که افتادم زمین
- کدوم مادرجن*دهای شلیک کردددد( عربده)
صداها هی کم میشدن ولی صدای یچی واضح بود اونم صدای آژیر پلیس این منو خوشحال میکرد چون دیگه همه چی تموم میشد
-آیونگ نخواب باشه بیدار باش( بغض )
+ ک..و...ک...دی...گه...هم...ه...چی....تم...وم...شد( لبخند غمگین )
- اره...هق...همه....چی تموم شد آیونگ...( که زد زیره گریه )
+ بب...خشید....که...دیگه....پیش...ت....نیست...م....
- نه...نه....ما با هم اینو تمومش کردیم پس باید تا آخرش باهم باشیم تو منو ترک نمیکنی...آیونگ...هق
چشمام داشتن بسه میشدن دیگه خستم شده بود باید میخوابیدم ولی خوابی که دیگه بیدار شدنی توش نیست
+ کو..ک...من....میخوام....بخوابم...دو...ست...دا...رم...
- نه نه نه نه آیونگ نه تو نباید ترکم کنی من بدون تو میمیرم نهههههههه( عربده )
ولی من دیگه نمیتونستم بیشتر از این تحمل کنم منم دلم نمیخواست ترکت کنم کوک ولی سرنوشت اینطوری برام رقم خورد بود
+ دو...ست...دارم....
- نههههههههه( عربده و گریه )
پرش زمانی به بیمارستان
ویو کوک
یه دوساعتی میشد که تو اتاق عمل بود که دکتر اومد
د : همراه خانم کیم؟
-* ماییم
د : خب راستش میشه گفت عمل موفقیت آمیز بود ولی ایشون فقط برای یکی دو ساعت زنده میمونند و تنها راهی که مونده پیونده قلبه اگر میتونید تا یکی دو ساعت دیگه قلبی برای ایشون پیدا کنید ما سریع پیوند میزنم و ایشون زنده میمونند
* چطوری آخه قلب پیدا کنیم
.
.
۲.۳k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.