سلام امیرِ آدینه ها...👌❤🍀
باز در این #پایانِ بی آغاز،لشگر واژه ها رابرایت #ردیف کرده ام،
اما جای تو ای #قافیهی کم ِ ابیاتم ،هنوز هم در این #بیت خالیست!
این روزها تو که نیستی ،#غزلهایم در ترازو به بی وزنی افتاده اند!
توکه نیستی در #کنجِ دنجِ اتاقم ،
من،چشم هایم و پیر #عنکبوتی تنها همه با هم دست به تار شده ایم؛
او #تار می تند ،
من در #خیال به تار مویی چنگ
و #چشمهایم ،زار، از فرطِ بارانی شدن ،تار می شوند!
توکه نیستی در این #کنعانِ بهت زده ازغم،
حافظ با هر #تفأل از دیوانش باز آمدنت را به این اتاقک کاه گلی
که #سقفش هر لحظه هزاران مرتبه از قامتم کوتاه تر می شود را به من #مژده می دهد!
تو.که.نیستی ،
خواب #فرسنگ ها دورتر ازچشم هایم مُرده
و #گلهایقالی اتاقم پژمرده شده اند!
توکه نیستی #خفقان از کوچه های شب زده ی شهر ،فوران می زند،
#بیــــــــا...📷📸
#آرامکده
#ایهاالعزیز...
💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا⌋
اما جای تو ای #قافیهی کم ِ ابیاتم ،هنوز هم در این #بیت خالیست!
این روزها تو که نیستی ،#غزلهایم در ترازو به بی وزنی افتاده اند!
توکه نیستی در #کنجِ دنجِ اتاقم ،
من،چشم هایم و پیر #عنکبوتی تنها همه با هم دست به تار شده ایم؛
او #تار می تند ،
من در #خیال به تار مویی چنگ
و #چشمهایم ،زار، از فرطِ بارانی شدن ،تار می شوند!
توکه نیستی در این #کنعانِ بهت زده ازغم،
حافظ با هر #تفأل از دیوانش باز آمدنت را به این اتاقک کاه گلی
که #سقفش هر لحظه هزاران مرتبه از قامتم کوتاه تر می شود را به من #مژده می دهد!
تو.که.نیستی ،
خواب #فرسنگ ها دورتر ازچشم هایم مُرده
و #گلهایقالی اتاقم پژمرده شده اند!
توکه نیستی #خفقان از کوچه های شب زده ی شهر ،فوران می زند،
#بیــــــــا...📷📸
#آرامکده
#ایهاالعزیز...
💌👒 ⌈ #مستاجرِخدا⌋
۱۱.۱k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲