زنی که آمد و با نصف دوم دیه رفت
زنی که آمد و با نصف دوم دیه رفت
زنی که زایید و با دو سکه مهریه رفت!
زنی که مثل لباس نشسته تن می شد
زنی که با شوخی مادر وطن می شد
زنی که در سبد قرمز جهان گم بود
زنی که سیب نمی شد،زنی که گندم بود
زنی که تنها می شد،زنی که طاقت داشت
به گریه کردن در نور ماه ،عادت داشت
زنی که نان از دستان دیگری می خورد
زنی که قرآن می خواند و توسری می خورد
زنی که با هر زاییدنش کفن می شد
زنی که از اول زن نبود،زن می شد
زنی که لاغر می شد،زنی که پوست نداشت
زنی که چشمانش را زیاد دوست نداشت...
زنی که زایید و با دو سکه مهریه رفت!
زنی که مثل لباس نشسته تن می شد
زنی که با شوخی مادر وطن می شد
زنی که در سبد قرمز جهان گم بود
زنی که سیب نمی شد،زنی که گندم بود
زنی که تنها می شد،زنی که طاقت داشت
به گریه کردن در نور ماه ،عادت داشت
زنی که نان از دستان دیگری می خورد
زنی که قرآن می خواند و توسری می خورد
زنی که با هر زاییدنش کفن می شد
زنی که از اول زن نبود،زن می شد
زنی که لاغر می شد،زنی که پوست نداشت
زنی که چشمانش را زیاد دوست نداشت...
۲.۹k
۲۵ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.