پارت ۱۰
ادامه ویو جونکوک
نشستم رو تخت به صورتش نگاه کردم گفتم
جونکوک . تو ۱۷ سالته چرا من حس میکنم یه بچه ای
دیدم چشماشو باز کرد بهم گفت
ا.ت . حداقل ۱۷ سالمه و بهم میخوره ۱۰ سالم باشه تو که بد تری ۲۳ سالته بهت میخوره ۴۳ سالت باچه
جونکوک . یااااااا چرا دوروغ میگی صورت من یه دونه چروکم ندره
ا.ت . منظورم صورتت نبود اخلاقت مال مردای ۴۰ سالس
جونکوک . اگه راس میگی یه دلیل بیار
ا.ت . یکی کمه صد تا دلیل میارم برات پس خوب گوش کن پیرمرد
جونکوک . پیرمرد؟؟؟؟
ا.ت . نپر وست حرفم داشتم میگفتم یک صبح تا شب اخم میکنی دو وحشی سه احساسات سرت نمیشه چهار ناراحت یا خوشحال بودن اطرافیات برات مهم نیست پنج اگر کسی کاری کنه نمیبخشی چونکه بخشیدن آدمارو بلد نیستی....
وقتی داشت ایرادامو میگفت حس میکردم یه بچه دو ساله کنارمه آخه بجز جُسه کوچولوش و قیافه بچه گونش صداش هم بچه گونس یه صدای نازک و دخترونه خیلی قشنگ بود بهش گفتم
جونکوک . هییییییی این خصوصیات که تو میگی مال یه آدم بد اخلاقه نه یه آدم پیر
دیدم یه لحظه هنگ کرد(ادمین.
بچه ها دیدین وقتی شوگا هنگ میکنه چطوریه ا.ت هم اونشکلی شد)بعد نگام کرد گفت
ا.ت . دلتو به اشتباه من خوش نکن اسکل بد اخلاق بودن که بد تر از پیر بودنه
بهم گفت اسکل یعنی تا این حد پر روئه ولی خیلی سلیته هیچ کم نمیاره الانم چون حالش خوب نیست به خاطر حرفش کاریش ندارم ولی یه چند روز دیگه که به اینجا و شرایط اینجا عادت کرد با هر اشتباه تنبیه میشه ، بهش گفتم
جونکوک . تو کم نمیاری نه
ا.ت . تازه اگه اربابم نبودی یه طور دیگه باهات رفتار میکردم
جونکوک . چطوری مثلاً
ا.ت . به شما ربطی ندارد
جونکوک . خیلی داری پرو میشی ها مثل اینکه دیشب یادت رفته (داره با علاقه به شیطونی های ا.ت نگاه میکنه و سر به سر ا.ت میزاره)
ا.ت .
نشستم رو تخت به صورتش نگاه کردم گفتم
جونکوک . تو ۱۷ سالته چرا من حس میکنم یه بچه ای
دیدم چشماشو باز کرد بهم گفت
ا.ت . حداقل ۱۷ سالمه و بهم میخوره ۱۰ سالم باشه تو که بد تری ۲۳ سالته بهت میخوره ۴۳ سالت باچه
جونکوک . یااااااا چرا دوروغ میگی صورت من یه دونه چروکم ندره
ا.ت . منظورم صورتت نبود اخلاقت مال مردای ۴۰ سالس
جونکوک . اگه راس میگی یه دلیل بیار
ا.ت . یکی کمه صد تا دلیل میارم برات پس خوب گوش کن پیرمرد
جونکوک . پیرمرد؟؟؟؟
ا.ت . نپر وست حرفم داشتم میگفتم یک صبح تا شب اخم میکنی دو وحشی سه احساسات سرت نمیشه چهار ناراحت یا خوشحال بودن اطرافیات برات مهم نیست پنج اگر کسی کاری کنه نمیبخشی چونکه بخشیدن آدمارو بلد نیستی....
وقتی داشت ایرادامو میگفت حس میکردم یه بچه دو ساله کنارمه آخه بجز جُسه کوچولوش و قیافه بچه گونش صداش هم بچه گونس یه صدای نازک و دخترونه خیلی قشنگ بود بهش گفتم
جونکوک . هییییییی این خصوصیات که تو میگی مال یه آدم بد اخلاقه نه یه آدم پیر
دیدم یه لحظه هنگ کرد(ادمین.
بچه ها دیدین وقتی شوگا هنگ میکنه چطوریه ا.ت هم اونشکلی شد)بعد نگام کرد گفت
ا.ت . دلتو به اشتباه من خوش نکن اسکل بد اخلاق بودن که بد تر از پیر بودنه
بهم گفت اسکل یعنی تا این حد پر روئه ولی خیلی سلیته هیچ کم نمیاره الانم چون حالش خوب نیست به خاطر حرفش کاریش ندارم ولی یه چند روز دیگه که به اینجا و شرایط اینجا عادت کرد با هر اشتباه تنبیه میشه ، بهش گفتم
جونکوک . تو کم نمیاری نه
ا.ت . تازه اگه اربابم نبودی یه طور دیگه باهات رفتار میکردم
جونکوک . چطوری مثلاً
ا.ت . به شما ربطی ندارد
جونکوک . خیلی داری پرو میشی ها مثل اینکه دیشب یادت رفته (داره با علاقه به شیطونی های ا.ت نگاه میکنه و سر به سر ا.ت میزاره)
ا.ت .
۴.۷k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.