فیک: فصل دوم «فقط من ،فقط تو »
پارت : 7
نیم ساعتی میشد که مشغول بودن ک ی دفعه صدای قور قور دل ات بلند شد ک هر دو ی هو سکوت کردن
ات : آممم من چیزه
هوسوک : ببینم تو صبحانه نخوردی؟
ات : چرا ولی
هوسوک: تو نمیدونی موقع درس خواندن چقدر ازت انرژی کم میشه ها؟
چرا اصلا ب. فکر خودت نیستی
ات : آخه دوست نداشتم تو اون جمع باشم و بخاطر اون زود از سر میز بلند شدم
هوسوک: هوففف عیبی ندارد حالا میرم پایین و ی صبحونه برات آماده میکنم شما همینجا میمونی تا من برگردم
ات : اجوما هست هوسوک ب زحمت میوفتی
هوسوک: حرف نباشه
و هوسوک رفت پایین و داخل آشپزخانه تا برای ات صبحانه درست کنه
و اول از اجوما اجازه گرفت و شروع کرد و چند تا پنکیک پخت و روشون عسل ریخت و توت فرنگی و چهار ت
نون تست برداشت و رو یکیش شکلات صبحانه با کره بادوم زمینی ریخت و اونیکیش رو مربای به درست کرد و همراه فرنی ک اجوما درست کرده بود قبلش و ی لیوان آب انبه
و ب خدمتکار گفت تا سینی رو بالا ببره
چندمین بعد
ات : وایییی چ کرده آقای جانگ به به
و شروع کرد ب خوردن
هوسوک : نوش جونت کامل بخور
ات : اوممم تو نمیخوری
هوسوک: ن
ات : خیلی خوشمزه سسس
و بعد از چند دقیقه ک ات صبحونه ش رو خورد .
دوباره شروع کردن تااااا وقتی ک دیگه وقت ناهار شد و دوتاشون حسابی خسته بودن
هوسوک : خب دیگه واقعا برای امروز کافیه اخخخ چقدر گشنمه ات نظرت ب ی رستوران عالی تو فضای باز چیه؟
ات : ام چیره آخه ی وقت ب زحمت میوفتی الآنم خسته ای .
هوسوک: رو حرف دبیرت حرف زدی؟
ات تک خنده ای کردو
ات : ن خیر استاد
و هر دو با هم خندیدین و بعدش ات رفت ک آماده بشه.
و ات ی تیپ خیلی خوشمل زد و
هوسوک: واو
ات : مردم ندزدنم ی وقت
هوسوک: مردم غل ...
تهیونگ : اره بگید خب دیگه چیییی آقای جانگ بگو دیگه تو وثی ات خانم یهو ساکت شدی تو ک خوب داشتی دلو قلوه میدادی ؟؟؟؟؟
یعنی ته با ات چیکار میکنههههه😂
شرط پارت بعد ۱۰۱تا لایک و کامنت بدون تکرار
نیم ساعتی میشد که مشغول بودن ک ی دفعه صدای قور قور دل ات بلند شد ک هر دو ی هو سکوت کردن
ات : آممم من چیزه
هوسوک : ببینم تو صبحانه نخوردی؟
ات : چرا ولی
هوسوک: تو نمیدونی موقع درس خواندن چقدر ازت انرژی کم میشه ها؟
چرا اصلا ب. فکر خودت نیستی
ات : آخه دوست نداشتم تو اون جمع باشم و بخاطر اون زود از سر میز بلند شدم
هوسوک: هوففف عیبی ندارد حالا میرم پایین و ی صبحونه برات آماده میکنم شما همینجا میمونی تا من برگردم
ات : اجوما هست هوسوک ب زحمت میوفتی
هوسوک: حرف نباشه
و هوسوک رفت پایین و داخل آشپزخانه تا برای ات صبحانه درست کنه
و اول از اجوما اجازه گرفت و شروع کرد و چند تا پنکیک پخت و روشون عسل ریخت و توت فرنگی و چهار ت
نون تست برداشت و رو یکیش شکلات صبحانه با کره بادوم زمینی ریخت و اونیکیش رو مربای به درست کرد و همراه فرنی ک اجوما درست کرده بود قبلش و ی لیوان آب انبه
و ب خدمتکار گفت تا سینی رو بالا ببره
چندمین بعد
ات : وایییی چ کرده آقای جانگ به به
و شروع کرد ب خوردن
هوسوک : نوش جونت کامل بخور
ات : اوممم تو نمیخوری
هوسوک: ن
ات : خیلی خوشمزه سسس
و بعد از چند دقیقه ک ات صبحونه ش رو خورد .
دوباره شروع کردن تااااا وقتی ک دیگه وقت ناهار شد و دوتاشون حسابی خسته بودن
هوسوک : خب دیگه واقعا برای امروز کافیه اخخخ چقدر گشنمه ات نظرت ب ی رستوران عالی تو فضای باز چیه؟
ات : ام چیره آخه ی وقت ب زحمت میوفتی الآنم خسته ای .
هوسوک: رو حرف دبیرت حرف زدی؟
ات تک خنده ای کردو
ات : ن خیر استاد
و هر دو با هم خندیدین و بعدش ات رفت ک آماده بشه.
و ات ی تیپ خیلی خوشمل زد و
هوسوک: واو
ات : مردم ندزدنم ی وقت
هوسوک: مردم غل ...
تهیونگ : اره بگید خب دیگه چیییی آقای جانگ بگو دیگه تو وثی ات خانم یهو ساکت شدی تو ک خوب داشتی دلو قلوه میدادی ؟؟؟؟؟
یعنی ته با ات چیکار میکنههههه😂
شرط پارت بعد ۱۰۱تا لایک و کامنت بدون تکرار
۶۸.۹k
۰۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.