بلک پینک و بی تی اس پارت۱۴
ن(رزی&جیمین)
جیمین: رزی.
رزی: جونم
جیمین: حست به من چیه؟
رزی: م م منظورت چیه؟ به عشقی که بهت دارم شک داری؟
جیمین: نه.
رزی:؟
جیمین: باهام ازدواج میکنی؟
رزی: با کمی مکث ، فکر نمیکنم.
جیمین:😥
رزی از اتاق رفت و رفت بیرون .
انگار اتفاقی نیوفتاده و تا شب نیومد.
بعد تصمیم گرفت بره پیش جیسو.
(۱۰روز بعد)
رزی: من واسش هیچ بودم، نه زنگی،نه پیامی .هیچی.😥
جیسو: اونم غرور داره مرده مثلا.چرا بهشگفتی.؟
رزی: جیسو، فکر میکنم بهتره این رابطه رو تمومش کنم.
جیمین: خیر نمیتونی،نمیتونی برای رابطه ای که من توشم این طوری تکی تکی تصمیم بگیری.😴👧
رزی: ج ججیمین!
جیمین: دلت واسم تنگ شده بود؟؟
رزی: ...
جیسو: من میرم.
رزی: جیمین نمیتونیم ادامه بدیم اصرار نکن ، نمیخوام تو هم اذیت شی.
جیمین: من بدون تو حالم بده.
😥😴
رزی: جیمین شی من هنوز۲۳ سالمه .زوده.
جیمین: باشه گلم ولی میخای خانواده منو ببینی؟
رزی زد زیرگریه.
جیمین: چ چیشده؟
گریه نکن نفسم میگیره.
رزی: اونا از من خوششون نمیاد . چون من خیلی زشتم 😥
جیمین: خخخ شت خخخ
رزی:😤
جیمین: تو زشتی؟
رزی: نیستم .؟
جیمین: نچچ
جیمین: رزی.
رزی: جونم
جیمین: حست به من چیه؟
رزی: م م منظورت چیه؟ به عشقی که بهت دارم شک داری؟
جیمین: نه.
رزی:؟
جیمین: باهام ازدواج میکنی؟
رزی: با کمی مکث ، فکر نمیکنم.
جیمین:😥
رزی از اتاق رفت و رفت بیرون .
انگار اتفاقی نیوفتاده و تا شب نیومد.
بعد تصمیم گرفت بره پیش جیسو.
(۱۰روز بعد)
رزی: من واسش هیچ بودم، نه زنگی،نه پیامی .هیچی.😥
جیسو: اونم غرور داره مرده مثلا.چرا بهشگفتی.؟
رزی: جیسو، فکر میکنم بهتره این رابطه رو تمومش کنم.
جیمین: خیر نمیتونی،نمیتونی برای رابطه ای که من توشم این طوری تکی تکی تصمیم بگیری.😴👧
رزی: ج ججیمین!
جیمین: دلت واسم تنگ شده بود؟؟
رزی: ...
جیسو: من میرم.
رزی: جیمین نمیتونیم ادامه بدیم اصرار نکن ، نمیخوام تو هم اذیت شی.
جیمین: من بدون تو حالم بده.
😥😴
رزی: جیمین شی من هنوز۲۳ سالمه .زوده.
جیمین: باشه گلم ولی میخای خانواده منو ببینی؟
رزی زد زیرگریه.
جیمین: چ چیشده؟
گریه نکن نفسم میگیره.
رزی: اونا از من خوششون نمیاد . چون من خیلی زشتم 😥
جیمین: خخخ شت خخخ
رزی:😤
جیمین: تو زشتی؟
رزی: نیستم .؟
جیمین: نچچ
۸.۲k
۲۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.