پارت 14
مخصوصا جیا اون خیلی هیجان زده شد بهم گفت هر چی هم که شد ایملدا رو قانع کنم پسرا هم حرفش رو تایید کردن تا عصر پیششون بودم ولی برگشتم خونه خودم و سولدا باید یه مدتی نقش بازی میکردم رفتم داخل من رو که دید تعجب کرد با هم شام خوردم توی این مدت خیلی بهش نزدیک شدم اونم خیلی تعجب کرد ولی با ناز و عشوه حرف میزد داشتیم فیلم میدیدم که من مشروب آوردم تا خرخره بهش دادم تا مست کنه وقتی مطمئن شدم حالش دست خودش نیست اول بهش برگه طلاق رو دادم امضا کرد خودمم امضا کردم و گذاشتم یه جایی امن حالا باید جایی که این دارو هست پیدا کنم رفتم سمتش
کوک سولدا ع عزیزم
سولدا اوووو جک تویی میای بریم خوش بگذرونیم
کوک جک دیگه کدوم خریه ههه اینم شد دوست داشتن اصلا تو چی داری که من عاشقت هم بشم گفتم آره عزیزم من جک هستم میگم بيب میشه بگی اون دارویی که به مامان بزرگ کوک میدی کجاست
سولدا کدوم رو میگی آه هههههه فهمیدم اون رو فک کنم گذاشتم توی کشو کمدم درش کلیده فک کنم کلیدش هم توی اون جعبه هست
کوک خوبه واسه اینکه شکه نشه بغلش کردم گذاشتمش تخت میخواستم بلند بشم که من رو گرفت و لبام رو بوسید دختره عوضی دستم رو بردم پشت گردنش محکم زدم به سرش که بیهوش شد لبام رو پاک کردم عوضییییییی
دارو رو برداشتم به افرادم دستور دادم که به مادربزرگم برسوننش توی این یک سال اونقدر قوی شده بودم که دیگه نه اون سولدا نه مادر یا پدرش نمیتونستن بلایی سرم بیارن الان فقط باید به فکر این باشم که چطور به ایملدا موضوع رو بگم برگشتم عمارت پیش اعضا یه راست رفتم اتاقم و خوابیدم صبح با صدای جین بیدار شدم
کوک جین ببینم تو مطمعنی یه مردی بیشتر شبیه مامان هایی
جین يااا ساکت شو ببینم مگه نمیبینی من به این ورلد واید هندسامی رو
کوک بشه بابا برو الان میام
جین که رفت دست و صورتم رو شستم امروز باید میرفتم عمارت پدر ایملدا اگه بتونم با پدرش حرف بزنم حتما خودش هم قانع میشه پیش بچه نشستم بعد از خوردن صبحانه روی مبل دور هم نشستیم داشتیم حرف میزدیم که صدای داد یکی اومد اییششش باز این دختر عن اومد
سولدا کوکی جونم فک کنم میخاستی بیای پیشم منم گفتم تو زحمت نکشی اومدم پیشت اومد نزدیکتر رو پاهام نشست خدایا صبر بده تا یه گلوله حروم این دختره نکنم
کوک پاشو
سولدا چی
کوک گفتم پاشو من با تو هیچ نسبتی ندارم
سولدا ههه ولی من و تو
کوک نه من و تو جدا شدیم اثباتش هم این برگه طلاق هست که خودت دیروز امضاش کردی
سولدا چی چطور ممکنه من من این رو کی امضا کردم یادم نیست
کوک برام مهم نیست از اینجا برو سولدا برگه رو جلوی چشمام پاره کرد
سولدا هههههههه الان دیگه نمیتونی اثباتش کنی
کوک 😂😂😂😂😂😂😂😂
سولدا چرا میخندی
کوک تو فکر کردی من اینقدر احمقم که بهت کور کوری برگه رو بدم شوگا
با دستور شوگا کلی کپی از برگه ای که امضای سولدا توش بود آورد فکر کردی جئون جونگ کوک اونقدر احمقه من فکر همه جاش رو کردم تو از اولم یه مانع سر راهم بودی اگه بفکر خودتی بهتره از اینجا بری و دیگه پیدات نشه خودتم میدونی که الان اونقدر قدرت دارم که تو و کل خونوادت و اون دوست پسر عوضیت رو بکشم این رو که گفتم قیافش عین گچ شد بلند شد و از اونجا بدون هیچ سروصدایی رفت
جیا دختره عن بیشور از اولم اضافه بودی خوب شد رفتی
ته عصبانی نشو بيب چیزی نیست
جیا ای کاش از اولم از اینجا میرفت همیشه شر درست میکنه چه رفتش چه برگشتش
کوک ولی اجازه نمیدم بازم بیاد و وارد زندگیم بشه
**************
ایملدا ویو
یونگجه بیا دیگه ایملدا بریم بیرون
ایملدا کار دارم
جیمین اونی
ایملدا تو هم جیمین من سرم شلوغه بعدا خودتون برید نمیشه
جیمین نه نه توروخدا اونی
ایملدا جیمین
یونگجه ببین حوصله دخترتم سر رفته ما نمیتونیم خونه بمونیم
ایملدا هوفف باشه برید حاضر شید تا من کارام رو تموم کنم
جیمین آخ جون ممنون اونی
ایملدا ببینم تو چرا اینهمه ذوق زده شدی انگار خبر خیلی خوبی بهت دادن این رو که گفتم هول شد
جیمین نه نه چیزی نیست خوب دیگه من میرم
ایملدا حتما یه خبرایی هست ولی فک کنم باید خودم بفهمم
جیمین ویو
فک کنم یکم شک کرد خوب عادیه خیلی ضایع حرف زدم میخواستم اینجا به یونگجه اعتراف کنم راستش ازش خوشم ميومد ولی نمیدونستم چیکار کنم تصمیم گرفتم توی شهر بازی بهش اعتراف کنم (قربونت برم آخه تو چقدر بانمکی😍😍😍😍)
کوک سولدا ع عزیزم
سولدا اوووو جک تویی میای بریم خوش بگذرونیم
کوک جک دیگه کدوم خریه ههه اینم شد دوست داشتن اصلا تو چی داری که من عاشقت هم بشم گفتم آره عزیزم من جک هستم میگم بيب میشه بگی اون دارویی که به مامان بزرگ کوک میدی کجاست
سولدا کدوم رو میگی آه هههههه فهمیدم اون رو فک کنم گذاشتم توی کشو کمدم درش کلیده فک کنم کلیدش هم توی اون جعبه هست
کوک خوبه واسه اینکه شکه نشه بغلش کردم گذاشتمش تخت میخواستم بلند بشم که من رو گرفت و لبام رو بوسید دختره عوضی دستم رو بردم پشت گردنش محکم زدم به سرش که بیهوش شد لبام رو پاک کردم عوضییییییی
دارو رو برداشتم به افرادم دستور دادم که به مادربزرگم برسوننش توی این یک سال اونقدر قوی شده بودم که دیگه نه اون سولدا نه مادر یا پدرش نمیتونستن بلایی سرم بیارن الان فقط باید به فکر این باشم که چطور به ایملدا موضوع رو بگم برگشتم عمارت پیش اعضا یه راست رفتم اتاقم و خوابیدم صبح با صدای جین بیدار شدم
کوک جین ببینم تو مطمعنی یه مردی بیشتر شبیه مامان هایی
جین يااا ساکت شو ببینم مگه نمیبینی من به این ورلد واید هندسامی رو
کوک بشه بابا برو الان میام
جین که رفت دست و صورتم رو شستم امروز باید میرفتم عمارت پدر ایملدا اگه بتونم با پدرش حرف بزنم حتما خودش هم قانع میشه پیش بچه نشستم بعد از خوردن صبحانه روی مبل دور هم نشستیم داشتیم حرف میزدیم که صدای داد یکی اومد اییششش باز این دختر عن اومد
سولدا کوکی جونم فک کنم میخاستی بیای پیشم منم گفتم تو زحمت نکشی اومدم پیشت اومد نزدیکتر رو پاهام نشست خدایا صبر بده تا یه گلوله حروم این دختره نکنم
کوک پاشو
سولدا چی
کوک گفتم پاشو من با تو هیچ نسبتی ندارم
سولدا ههه ولی من و تو
کوک نه من و تو جدا شدیم اثباتش هم این برگه طلاق هست که خودت دیروز امضاش کردی
سولدا چی چطور ممکنه من من این رو کی امضا کردم یادم نیست
کوک برام مهم نیست از اینجا برو سولدا برگه رو جلوی چشمام پاره کرد
سولدا هههههههه الان دیگه نمیتونی اثباتش کنی
کوک 😂😂😂😂😂😂😂😂
سولدا چرا میخندی
کوک تو فکر کردی من اینقدر احمقم که بهت کور کوری برگه رو بدم شوگا
با دستور شوگا کلی کپی از برگه ای که امضای سولدا توش بود آورد فکر کردی جئون جونگ کوک اونقدر احمقه من فکر همه جاش رو کردم تو از اولم یه مانع سر راهم بودی اگه بفکر خودتی بهتره از اینجا بری و دیگه پیدات نشه خودتم میدونی که الان اونقدر قدرت دارم که تو و کل خونوادت و اون دوست پسر عوضیت رو بکشم این رو که گفتم قیافش عین گچ شد بلند شد و از اونجا بدون هیچ سروصدایی رفت
جیا دختره عن بیشور از اولم اضافه بودی خوب شد رفتی
ته عصبانی نشو بيب چیزی نیست
جیا ای کاش از اولم از اینجا میرفت همیشه شر درست میکنه چه رفتش چه برگشتش
کوک ولی اجازه نمیدم بازم بیاد و وارد زندگیم بشه
**************
ایملدا ویو
یونگجه بیا دیگه ایملدا بریم بیرون
ایملدا کار دارم
جیمین اونی
ایملدا تو هم جیمین من سرم شلوغه بعدا خودتون برید نمیشه
جیمین نه نه توروخدا اونی
ایملدا جیمین
یونگجه ببین حوصله دخترتم سر رفته ما نمیتونیم خونه بمونیم
ایملدا هوفف باشه برید حاضر شید تا من کارام رو تموم کنم
جیمین آخ جون ممنون اونی
ایملدا ببینم تو چرا اینهمه ذوق زده شدی انگار خبر خیلی خوبی بهت دادن این رو که گفتم هول شد
جیمین نه نه چیزی نیست خوب دیگه من میرم
ایملدا حتما یه خبرایی هست ولی فک کنم باید خودم بفهمم
جیمین ویو
فک کنم یکم شک کرد خوب عادیه خیلی ضایع حرف زدم میخواستم اینجا به یونگجه اعتراف کنم راستش ازش خوشم ميومد ولی نمیدونستم چیکار کنم تصمیم گرفتم توی شهر بازی بهش اعتراف کنم (قربونت برم آخه تو چقدر بانمکی😍😍😍😍)
۹۴.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.