pãrt : 10
pãrt : 10
هان . باش
(وقتی صبح میشه ویو ا.ت)
هان بیدارم کرد ازم خدافظی کرد و رفت منم کاری همیشگی رو انجام دادم صبحونه خوردم رفتم باشگاه برای ثبت نام گفت که میتونم همین الان برم تو منم رفتم تو و شروع به ورزش های که مربی میداد کردم بعد منم خوب غرق ورزش کردن شدم تا اینکه یه پسره اومد سمتم
پ : هوی خوشگله(بچه ها پسره رو پ مینویسم حوصلم نمیکشه)
سرمو چرخوندم و دور و ورمو نگاه کردم بعد به پسره گفتم
ا.ت : با منی؟
پ : ارع خودتو میگم پا شو بریم حال کنیم
ا.ت : از جلو چشم گمشو مردیکه
پ : آها میخای ناز کنی؟ که خودم بغلت کنم ببرمت ؟
ا.ت : زبون نفهم میگم برو گمشو
و پسره نزدیک میشه تا ا.ت رو بغل کنه ببره
ا.ت : اگه بهم دست بزنی انقد جیغ میکشم همه بریزن سرت
(توجه داشته باشید آخرای باشگاه بود و هان کم کم داشت میومد دنبالش)
و پسره ا.ت رو میبره تو دست شویی و به زور لباسه ا.ت رو در میاره
ا.ت : جیییییییغ ولم کن بزار برممم
پ : اووووه تازه پیدات کردم
ا.ت : ولم کننن
و در همین هین هان میرسه و ا.ت رو تو باشگاه نمیبینه همینطوری نگران دنبال ا.ت میگرده که یهو از تو دست شویی صدای جیغ میشنوه و سریع میره تو و پسره و ا.ت رو میبینه
ا.ت : اوپاا کمکم کن
هان سریع میاد جلو جوری پسره رو پرت میکنه اونور که پسره داد میکشه از درد و هان ا.ت رو بغل میکنه میبره تو ماشین
هان : بیبی ح...حال.... حالت خوبه؟
ا.ت : *گریه*
هان : ب...ببخ..... ببخشید
ا.ت : تو چرا عذر خواهی میکنی
هان . من باید حواسم بهت میبود منو ببخش و سرشو به نشانه ببخشید میاره پایین
ادامه دارد . . .
شرط : ۱۲ لایک
هان . باش
(وقتی صبح میشه ویو ا.ت)
هان بیدارم کرد ازم خدافظی کرد و رفت منم کاری همیشگی رو انجام دادم صبحونه خوردم رفتم باشگاه برای ثبت نام گفت که میتونم همین الان برم تو منم رفتم تو و شروع به ورزش های که مربی میداد کردم بعد منم خوب غرق ورزش کردن شدم تا اینکه یه پسره اومد سمتم
پ : هوی خوشگله(بچه ها پسره رو پ مینویسم حوصلم نمیکشه)
سرمو چرخوندم و دور و ورمو نگاه کردم بعد به پسره گفتم
ا.ت : با منی؟
پ : ارع خودتو میگم پا شو بریم حال کنیم
ا.ت : از جلو چشم گمشو مردیکه
پ : آها میخای ناز کنی؟ که خودم بغلت کنم ببرمت ؟
ا.ت : زبون نفهم میگم برو گمشو
و پسره نزدیک میشه تا ا.ت رو بغل کنه ببره
ا.ت : اگه بهم دست بزنی انقد جیغ میکشم همه بریزن سرت
(توجه داشته باشید آخرای باشگاه بود و هان کم کم داشت میومد دنبالش)
و پسره ا.ت رو میبره تو دست شویی و به زور لباسه ا.ت رو در میاره
ا.ت : جیییییییغ ولم کن بزار برممم
پ : اووووه تازه پیدات کردم
ا.ت : ولم کننن
و در همین هین هان میرسه و ا.ت رو تو باشگاه نمیبینه همینطوری نگران دنبال ا.ت میگرده که یهو از تو دست شویی صدای جیغ میشنوه و سریع میره تو و پسره و ا.ت رو میبینه
ا.ت : اوپاا کمکم کن
هان سریع میاد جلو جوری پسره رو پرت میکنه اونور که پسره داد میکشه از درد و هان ا.ت رو بغل میکنه میبره تو ماشین
هان : بیبی ح...حال.... حالت خوبه؟
ا.ت : *گریه*
هان : ب...ببخ..... ببخشید
ا.ت : تو چرا عذر خواهی میکنی
هان . من باید حواسم بهت میبود منو ببخش و سرشو به نشانه ببخشید میاره پایین
ادامه دارد . . .
شرط : ۱۲ لایک
۴.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.