☆مرگ یا عشق☆ part⁵⁴

بعد چن مین رسیدیم
بعد از چن مین رسیدیم جلو در خونه منتظر پسرا موندیم تا بیان و مشخص کنیم کجا میخوایم بریم
یکم ک موندیم در باز شد اول از همه تهیونگ اومد ا.ت بدو بدو رف سمتش و پرید تو بغلش
ا.ت:ته ته بریمممم
برام عادی بود چون ته ا.ت و واقعا مث خواهرش دوی داره
جیمین:ماهم اینجاییما
بعد دیدم ا.ت داره میره سمت جیمین
کوک:بریم دیر شد
جیمین:ا.ت ت بیا با من بریم
کوک:نه ته دوس داره با ت بیاد
تهیونگ:.....*نگاه وات د فاااا
کوک:ا.ت بیا بریم
بعد با ا.ت رفتیم تو ماشین قرار شد بریم کلبه ی ساحلی و اونجا بمونیم بعد از ۲ ساعت رسیدیم دریا خیلی آروم بود
ا.ت:بیا بریم آب بازی
کوک:مگ بچه شدی😑
تهیونگ:بریمممم

ویو ا.ت
رفتم مایو پوشیدمو(اسلاید اول) بدو بدو رفتم تو آب دیدم کوک هم داره میاد
ا.ت:مگ بچه شدی*ادای کوک و در میاره
کوک:......*خنده
داشتیم همینجوری مسخره بازی در می‌آوردیم ک یکم بعد جیمین هم اومد نمیدونم چرا حس کردم یهو کوک یجوری شد