فیک تهیونگ(پارت۱۷):
فیک تهیونگ(پارت۱۷):
خوب خلاصه اینا کنسرتو شروع کردند و بعد از چند ساعت هم تموم کردند
همگی حالشون خوب بود فقط ا،ت کم کم داشت سرفه میکرد بعد لینا گفت :ا،ت سریع برو درمانگاه
ا،ت:اهم اهم(مثلا سرفه)
لینا:بزار کمکت کنم
لینا ا،ت رو برد اتاق درمانگاه
دکتر هم بهش ماسک اکسیژن داد تا بتونه راحت تر نفس بکشه
بعد از چند ساعت اومد بیرون ا،ت که ته با سرعت زیاد به طرف ا،ت رفت و گفت:
ته: حالت خوبه؟
ا،ت:اره خوبم چیز زیاد مهمی هم نبود
ته:یعنی چی که مهم نبود هاعععع؟(با داد)
ا،ت:وااااا چه خبرته؟اصلا تو چرا اینقدر نگران منی؟
ته:برای اینکه..........
ا،ت:برای چی همم؟
ته:بیا بیرون صحبت کنیم
ا،ت و ته رفتن بیرون که تهیونگ گفت:
ته:اممم ا،ت من من دوست دارم خیلیم دوستت دارم
ا،ت:چیییییی؟
ته:ببین ا،ت اگر منو دوست نداری من مشکلی .......
ا،ت ویو:
وایییییییی باور نمیشه اونم منو دوست داره اصلا به حرفاش گوش نمیدادم و بعد یک دفعه سرشو گرفتمو و لبامو روی لباش گذاشتم و داشتم میبوسیدمش که و........
ته ویو:
داشتم صحبت میکردم که ا،ت منو بوسید من اولش تعجب کردم ولی بعدش باهاش همکاری کردم
خلاصه این دو در حال بوسیدن هم بودن که بعد از ۱۰ مین از هم جدا شدن که ا،ت گفت:
ا،ت:ته منم تورو خیلییییییییییییییییییییییی دوست دارمممممم
ته:منم عشقم امممم الانم بریم به بقیه بگیم
ا،ت:به نظرت زود نیست
ته:میخوام به همه بگم که تو مال منی
ا،ت:(یک بوسه ی سطحی به لب ته زدم)همم باشه بریم
ا،ت و ته رفتن تو که به اعضا بگن
که یکدفعه.........
خوب خلاصه اینا کنسرتو شروع کردند و بعد از چند ساعت هم تموم کردند
همگی حالشون خوب بود فقط ا،ت کم کم داشت سرفه میکرد بعد لینا گفت :ا،ت سریع برو درمانگاه
ا،ت:اهم اهم(مثلا سرفه)
لینا:بزار کمکت کنم
لینا ا،ت رو برد اتاق درمانگاه
دکتر هم بهش ماسک اکسیژن داد تا بتونه راحت تر نفس بکشه
بعد از چند ساعت اومد بیرون ا،ت که ته با سرعت زیاد به طرف ا،ت رفت و گفت:
ته: حالت خوبه؟
ا،ت:اره خوبم چیز زیاد مهمی هم نبود
ته:یعنی چی که مهم نبود هاعععع؟(با داد)
ا،ت:وااااا چه خبرته؟اصلا تو چرا اینقدر نگران منی؟
ته:برای اینکه..........
ا،ت:برای چی همم؟
ته:بیا بیرون صحبت کنیم
ا،ت و ته رفتن بیرون که تهیونگ گفت:
ته:اممم ا،ت من من دوست دارم خیلیم دوستت دارم
ا،ت:چیییییی؟
ته:ببین ا،ت اگر منو دوست نداری من مشکلی .......
ا،ت ویو:
وایییییییی باور نمیشه اونم منو دوست داره اصلا به حرفاش گوش نمیدادم و بعد یک دفعه سرشو گرفتمو و لبامو روی لباش گذاشتم و داشتم میبوسیدمش که و........
ته ویو:
داشتم صحبت میکردم که ا،ت منو بوسید من اولش تعجب کردم ولی بعدش باهاش همکاری کردم
خلاصه این دو در حال بوسیدن هم بودن که بعد از ۱۰ مین از هم جدا شدن که ا،ت گفت:
ا،ت:ته منم تورو خیلییییییییییییییییییییییی دوست دارمممممم
ته:منم عشقم امممم الانم بریم به بقیه بگیم
ا،ت:به نظرت زود نیست
ته:میخوام به همه بگم که تو مال منی
ا،ت:(یک بوسه ی سطحی به لب ته زدم)همم باشه بریم
ا،ت و ته رفتن تو که به اعضا بگن
که یکدفعه.........
۱۴.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.