عشق همیشگی کوک پارت ۴۵

عشق همیشگی کوک پارت ۴۵
.
لینا رفت ببینه کیه
لینا:بله بفرمایید؟
جینا:میشه درو باز کنی؟
لینا:شما؟
جینا:به کوکی بگین جینا جونت اومده میفهمه کیه
کوک:لینا عزیزم کیه؟
لینا:یه دختره اومده میگه برک به کوکی جون بگو جینا جونت اومده
کوک:چی میخوای جینا؟
جینا:سلام عشقم نمیخوای درو باز کنی آخه زشته همه دارن نگام میکنن ابروت میره ها
کوک:بیا تو
درو باز کرد
لینا:کیه این
کوک:جینا دختر عموم بذار بیاد ببینم حرف حسابش چیه
اومد تو
رفتن نشستن
کوک:اینجا چی میخوای جینا
جینا:وای اجازه ندارم بیام خونه پسر عموم؟
کوک:حرفتو بزن
جینا:اومدم بهت بگم که عمو جون گفته دوماه دیگه ما دوتا باید ازدواج کنیم
کوک:پاشو برو بیرون
جینا:اما حرفم تموم نشده
کوک:گمشو بیرون و به بابام بگو خودش بیاد حرفاشو بزنه چون منم باید حرفامو بزنم پاشو برو بیرون
جینا رفت بیرون
جینا:بالاخره عاشقم میشی و اونو ول میکنی کوک جون به امید دیدار(خنده)
کوک:به سلامت
.
ادامه داره