𝚊𝚛𝚝 3
𝚊𝚛𝚝 3
کوک: چون خیلی اروم میبوسمت
لپات قرمز شد با اخم گفتی
ا/ت: اخه من با تو چیکار کنم؟
قند تو دل اب میشد وقتی میدیدی میخواد اینجوری محبتشو بهت نشون بده
کوک: با ذوق گفت، چاگیاااا اونجارو ببین....
ا/ت:چی... کجارو؟
کوک: اونجارو ببین میبینی اون دوتا دارن هم دیگرو میبوسن؟
ا/ت: اوه دیدمشون
کوک: عه چیزه خیلی خوبه ما این پشت مشنا نشتیمااا(هعی🙂😂)
کوک: اینجورس میتونیم همدیگرو ببوسیم بدون اینکه کسی مارو ببینه
ا/ت: تو که راست میگی
کوک: چاگیااااا
ا/ت: جونم؟
کوک: من....... چیزه من میخوام ببوسمت؟!
ا/ت: اوه خدای منن
کوک: میشه ببوسمت
ا/ت: معلومه که نمیتونی
کوک: چراااا خببببب... دیدی که اونا همدیگرو بوسیدن
ا/ت: ولی ما الان تو مکان عمومی هستیم نمیشه
با حالت قهر سرشو برگردون زل زد به فیلم
ا/ت: عااا.. کوکی
جوابتو نمیداد
ا/ت: عه باشه تو بردی بیا اینجا:)
کوک: لبخند پیروز مندانه ای زد و سرشو سمتت اورد و شروع به بوسیدنت کرد
خیلی عمیق لباتو میبوسید و با زبونش زبونتو به بازی گرفت
کوک: عاه.... چقدر هوا گرمه.. همیشه انقدر سینما گرم بوده؟!
بهش خندیدی و گفتی
ا/ت: عومم شاید ولی تو کسی هستی که باعثش شدی
کوک: چاگیااا، میخوای بعد از اینکه فیلم تموم شد کجا بریم؟
ا/ت: برمی گردیم خونه دیگه
کوک: ولی اخه من یه جایی میخوام برمم
ا/ت: واقعا کجا میخوای بری
کوک: نمیدونم
ا/ت: چیو نمیدونی مگه میشه ندونی
کوک: بعدا تصمیم میگیرم کجا میخوام برم
ا/ت: باشه خب
کوک: میگم چاگی؟
کوک: عه چیزه این چه فیلمی بود راستی؟ 😂
ا/ت: اصلا حواست هست خودت این فیلمو انتخاب کردی
کوک: تخسیر توعه انقدر هاتی که نمیزاری رو فیلم تمرکز کنم
ا/ت: نه بخاطر اینه که یچیزی ازم میخوای که انجام بدم
کوک: باشه باشه بیا دیگ فیلمو ببینیم
ا/ت: اوه واقعا میتونی اینکارو انجامش بدی
کوک: اگه نظرمو جلب نکنی چرا که نه
ا/ت: کیوتتتت:) بزار روی فیلم تمرکز کنیم
کوک: باشه دستتو بده!
سریع دستتو بهش دادی که ادامه نده
کوک: چاگیااا
ا/ت: عوم
کوک: میدونی...
ا/ت: چیو
کوک: میشه فقط یه بار دیگ ببوسمت؟
ا/ت: عاه بازم
کوک: فقط یه بار دیگ
ا/ت: چطوری بتونم دربرابر کیوت بودنت مقاومت کنم؟ اخه
کوک: واقعا میتونم
چیزی نگفتی فقط نگاهش کردی
کوک: بدون ذره ای وقف تلف کردن گردنتو گرفت و محکم سمت خودش کشوندت و شروع به بوسیدن کرد به لبهات...
کوک: عومم تموم شدش
ا/ت: طعم عسل میده🙂🤌🏻چرا امروز انقدر میخوای ببوسمت؟!
کوک: عومم نمیدونم همش بهش فک میکنم
ا/ت: فقط به اون فک میکنی
کوک: عوممم....
ا/ت: کیوت من
کوک: ولی تو خیلی خوب باهام همراهی کردی چاگی
ا/ت: معلومه که همراهی میکنم از اون حرفا بودااا
کوک: چاگی من.... لباشو رو لبات گذاشت خیلی دوست دارم
ا/ت: من بیشتر دوست دارم حالا میزاری فیلمو ببینیم
کوک: چون خیلی اروم میبوسمت
لپات قرمز شد با اخم گفتی
ا/ت: اخه من با تو چیکار کنم؟
قند تو دل اب میشد وقتی میدیدی میخواد اینجوری محبتشو بهت نشون بده
کوک: با ذوق گفت، چاگیاااا اونجارو ببین....
ا/ت:چی... کجارو؟
کوک: اونجارو ببین میبینی اون دوتا دارن هم دیگرو میبوسن؟
ا/ت: اوه دیدمشون
کوک: عه چیزه خیلی خوبه ما این پشت مشنا نشتیمااا(هعی🙂😂)
کوک: اینجورس میتونیم همدیگرو ببوسیم بدون اینکه کسی مارو ببینه
ا/ت: تو که راست میگی
کوک: چاگیااااا
ا/ت: جونم؟
کوک: من....... چیزه من میخوام ببوسمت؟!
ا/ت: اوه خدای منن
کوک: میشه ببوسمت
ا/ت: معلومه که نمیتونی
کوک: چراااا خببببب... دیدی که اونا همدیگرو بوسیدن
ا/ت: ولی ما الان تو مکان عمومی هستیم نمیشه
با حالت قهر سرشو برگردون زل زد به فیلم
ا/ت: عااا.. کوکی
جوابتو نمیداد
ا/ت: عه باشه تو بردی بیا اینجا:)
کوک: لبخند پیروز مندانه ای زد و سرشو سمتت اورد و شروع به بوسیدنت کرد
خیلی عمیق لباتو میبوسید و با زبونش زبونتو به بازی گرفت
کوک: عاه.... چقدر هوا گرمه.. همیشه انقدر سینما گرم بوده؟!
بهش خندیدی و گفتی
ا/ت: عومم شاید ولی تو کسی هستی که باعثش شدی
کوک: چاگیااا، میخوای بعد از اینکه فیلم تموم شد کجا بریم؟
ا/ت: برمی گردیم خونه دیگه
کوک: ولی اخه من یه جایی میخوام برمم
ا/ت: واقعا کجا میخوای بری
کوک: نمیدونم
ا/ت: چیو نمیدونی مگه میشه ندونی
کوک: بعدا تصمیم میگیرم کجا میخوام برم
ا/ت: باشه خب
کوک: میگم چاگی؟
کوک: عه چیزه این چه فیلمی بود راستی؟ 😂
ا/ت: اصلا حواست هست خودت این فیلمو انتخاب کردی
کوک: تخسیر توعه انقدر هاتی که نمیزاری رو فیلم تمرکز کنم
ا/ت: نه بخاطر اینه که یچیزی ازم میخوای که انجام بدم
کوک: باشه باشه بیا دیگ فیلمو ببینیم
ا/ت: اوه واقعا میتونی اینکارو انجامش بدی
کوک: اگه نظرمو جلب نکنی چرا که نه
ا/ت: کیوتتتت:) بزار روی فیلم تمرکز کنیم
کوک: باشه دستتو بده!
سریع دستتو بهش دادی که ادامه نده
کوک: چاگیااا
ا/ت: عوم
کوک: میدونی...
ا/ت: چیو
کوک: میشه فقط یه بار دیگ ببوسمت؟
ا/ت: عاه بازم
کوک: فقط یه بار دیگ
ا/ت: چطوری بتونم دربرابر کیوت بودنت مقاومت کنم؟ اخه
کوک: واقعا میتونم
چیزی نگفتی فقط نگاهش کردی
کوک: بدون ذره ای وقف تلف کردن گردنتو گرفت و محکم سمت خودش کشوندت و شروع به بوسیدن کرد به لبهات...
کوک: عومم تموم شدش
ا/ت: طعم عسل میده🙂🤌🏻چرا امروز انقدر میخوای ببوسمت؟!
کوک: عومم نمیدونم همش بهش فک میکنم
ا/ت: فقط به اون فک میکنی
کوک: عوممم....
ا/ت: کیوت من
کوک: ولی تو خیلی خوب باهام همراهی کردی چاگی
ا/ت: معلومه که همراهی میکنم از اون حرفا بودااا
کوک: چاگی من.... لباشو رو لبات گذاشت خیلی دوست دارم
ا/ت: من بیشتر دوست دارم حالا میزاری فیلمو ببینیم
۲۸.۰k
۱۱ آذر ۱۴۰۲