عمارت عشق پارت 1
# جیمین
اه بازم این خدمتکاره چقدر بدم میاد ازش با اون قیافش انگار از تو جوب افتاده اگه دست من بود که همین الان اخراجش میکردم ولی حیف که مامانم دوسش داره و نمیزاره حتی بهش تو بگم بدجور رو مخمه حالا یه فکری به حالش میکنم.
# رزی
من هنوز متوجه نشدم چرا پسر بزرگ این خانواده انقدر از من بدش میاد مگه چیکارش کردم؟ رفتم تو حمام و وان رو پر اب کردم اقا هر روز ساعت هفت صبح میره حمام اخه حمامت برا چیه؟ هرکاری کنی هنوز همون گوریلی با اون قیافه افتاده ات.
# لیسا
وای باید برم جونگوک رو بیدار کنم، خیلی خوشحالم که کارای شخصیه اون به من سپرده شده از وقتی اومدیم تو این عمارت همش چشمم رو اونه واقعا خیلی خوشکله.
# جونگکوک
لیسا : اقای جونگکوک لطفا بیدارشید ساعت 7 صبحه
من : باشه برو وان و پر اب کن برم حمام
لیسا : چشم
قیافش خوبه ها؟ چی داری میگی پسر؟حواست باشه دست از پا خطا کنی پدرت دراومده مگه نمیدونی مامانت رو این دوتا خدمتکار چقدر حساسه و دوسشون داره؟
اه بازم این خدمتکاره چقدر بدم میاد ازش با اون قیافش انگار از تو جوب افتاده اگه دست من بود که همین الان اخراجش میکردم ولی حیف که مامانم دوسش داره و نمیزاره حتی بهش تو بگم بدجور رو مخمه حالا یه فکری به حالش میکنم.
# رزی
من هنوز متوجه نشدم چرا پسر بزرگ این خانواده انقدر از من بدش میاد مگه چیکارش کردم؟ رفتم تو حمام و وان رو پر اب کردم اقا هر روز ساعت هفت صبح میره حمام اخه حمامت برا چیه؟ هرکاری کنی هنوز همون گوریلی با اون قیافه افتاده ات.
# لیسا
وای باید برم جونگوک رو بیدار کنم، خیلی خوشحالم که کارای شخصیه اون به من سپرده شده از وقتی اومدیم تو این عمارت همش چشمم رو اونه واقعا خیلی خوشکله.
# جونگکوک
لیسا : اقای جونگکوک لطفا بیدارشید ساعت 7 صبحه
من : باشه برو وان و پر اب کن برم حمام
لیسا : چشم
قیافش خوبه ها؟ چی داری میگی پسر؟حواست باشه دست از پا خطا کنی پدرت دراومده مگه نمیدونی مامانت رو این دوتا خدمتکار چقدر حساسه و دوسشون داره؟
۸.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.