.
.
.
یادم نیست
اول
چادرم بود
که سایه سارم شد
یا من
بودم
که زیرش
پناه گرفتم
..
هرچه که بود
هرچه که هست
ما حالا با همیم
او مرا در آغوش میکشد
و
من
به
او
آرام!
.
.
.
یادم نیست
اول
چادرم بود
که سایه سارم شد
یا من
بودم
که زیرش
پناه گرفتم
..
هرچه که بود
هرچه که هست
ما حالا با همیم
او مرا در آغوش میکشد
و
من
به
او
آرام!
.
.
۲۸۳
۱۶ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.