سلام دوستان با نارنجک نیوفتین دنبالم خدمت شما پارت دو

تقدیم به توکاژونمممممممممم
ا.ت=توکا
اسم ا.ت توکاعه
همینه که هست کسی مشکلی داره همیجا جلو روم بگه
قصد توهین به کسیو ندارم اون ینفر میدونه ( البته اگه این سناریو رو بخونه )
راستش یکم عصبانیم ولی با شما نیستم😊😉


ویوی توکا
لباس رو پوشیدم دامنش یکم کوتا بود و یکمم سینه هام معلوم بود ولی مهم نیست رفتم جلوی در و یه نفس امیق کشیدم و درو باز کردم دیدم سانزو به دیوار کنار در تکیه داده
( سانزو چشماش بستس باز کرد میگم😁 )
توکا:سانزو سان
سانزو:خب بلخره اومدی بیرون چه عج....
( چشاشو باز کرد )
سانزو سرخ شده
سانزو:میتونی بری اون خدمتکاره راهو بهت نشون میده
توکا : باشه ممنون
با خدمتکار رفت
دید سانزو
وابرم نمیشه چ.چقدر خوشگله من امدن لباس اونو با بقیه ی خدمتکارا تغییر دادم و.ولی فکرشم نمیکردم انقدر بدنشو خودش خوشگل باشن هوف یه نفس عمیق بکش اروم باش پسر چیز خاصی که نشده ( من : پشمام عاشق شدی بعد میگی چیزی نیست 🤯 تودیگه دست زدن داری👏🏻 )
اوم دوست دارم یشبو باهاش بخوابم ( من : که جیزی نیست ها بخدا با کاتانا میام تو صورتت )
سانزو:امشب جلسه داریم باید خودمو جمو جور کنم
ویوی توکا
خدمتکار منو برد به جایی که سانزو گفته بود اونجاهم کلی دختر بود ولی لباساشون با لباس من فرق میکرد مال اونا پوشیده تر بود
خدمتکاره:یه دختر جدید داریم امیدوارم باهاش کنار بیاین
و بعد رفت منم رفتم یه گوشه نشستم دیدم دوتا دختر دارن صحبت میکنن رفتم نزدیک بشنوم چی دارن میگن
دختر ۱ : میگما سانزو سان خیلی جذاب نیست
دختر ۲:اره خیلی هاته
توکا:اون دراز صورتی رو دارن میگن







دیگه بسه برای پارت بعدی بگین چرا سانزو لباس توکا رو متفاوت تر داده