مرحله پنجم اعزاداری پارت 77
مرحله پنجم اعزاداری پارت 77
ـ خب تو از خودت بگو
جسیکا ـ من بیشتر رو خط جاسوسی هستم تا مافیا و اینا ولی باحاله، از بچگی اروم بودم و هستم، عاشق کتاب خوندن و فیلم دیدنم، همیشه هم سعی کردم نارحتی هامو داخل خودم بریزم و به کسی چیزی نگم
ـ ولی این بده که همهوچیز رو تو خودت بریزی و نشون بدی که خوبی
جسیکا ـ میدونم ولی این منم
ـ خودت تنها زندگی میکنی؟
جسیکا ـ اره
ـ اوهد، پس مستقلی
جسیکا ـ یعنی تو نیستی؟
ـ من اینجوریم که امشب میخوام برم تو بغل مامانم بخوابم فرداش خونه ی دختر خالمم نصف شب پا میشم میام اینجا
ات ـ خب واقعا هم همینجوری هستی
جسیکا ـ خوبه تو دو سه نفرو داری ولی من هیچکسو ندارم *خنده*
ـ نباید میگفتم
جسیکا ـ ببین اگه من بخوام کسی کنارم بمونه اون قبول نمیکنه، شاید به زبون نگه ولی از اخلاقش معلومه که نمیخواد کنار من باشه
ـ ولی دوتا دوست حداقل برای خودت پیدا کن، چون نباید اینجوری پیش بری
جسیکا ـ باشه
شام رو که خوردیم رفتیم باز تو سالن یه قهوه درست کردم اوردم
جسیکا ـ او مرسی
ـ نظرت چیه فیلم ببینیم؟
جسیکا ـ...
ـ منظورم از اونا نیس
جسیکا ـ باشه
ـ خب تو از خودت بگو
جسیکا ـ من بیشتر رو خط جاسوسی هستم تا مافیا و اینا ولی باحاله، از بچگی اروم بودم و هستم، عاشق کتاب خوندن و فیلم دیدنم، همیشه هم سعی کردم نارحتی هامو داخل خودم بریزم و به کسی چیزی نگم
ـ ولی این بده که همهوچیز رو تو خودت بریزی و نشون بدی که خوبی
جسیکا ـ میدونم ولی این منم
ـ خودت تنها زندگی میکنی؟
جسیکا ـ اره
ـ اوهد، پس مستقلی
جسیکا ـ یعنی تو نیستی؟
ـ من اینجوریم که امشب میخوام برم تو بغل مامانم بخوابم فرداش خونه ی دختر خالمم نصف شب پا میشم میام اینجا
ات ـ خب واقعا هم همینجوری هستی
جسیکا ـ خوبه تو دو سه نفرو داری ولی من هیچکسو ندارم *خنده*
ـ نباید میگفتم
جسیکا ـ ببین اگه من بخوام کسی کنارم بمونه اون قبول نمیکنه، شاید به زبون نگه ولی از اخلاقش معلومه که نمیخواد کنار من باشه
ـ ولی دوتا دوست حداقل برای خودت پیدا کن، چون نباید اینجوری پیش بری
جسیکا ـ باشه
شام رو که خوردیم رفتیم باز تو سالن یه قهوه درست کردم اوردم
جسیکا ـ او مرسی
ـ نظرت چیه فیلم ببینیم؟
جسیکا ـ...
ـ منظورم از اونا نیس
جسیکا ـ باشه
۴.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.