تصور کن کوکی پارت ۴
و لباساتون رو پوشیدین و رفتین بیرون
تو سالون ورزش
استاد:سلام به همه
همه:سلام استاد
استاد:و تبریک به سخت پسند ها و شاخ های مدرسه که یه کسی برای خودشون پیدا کردن
شوگا: استاد اینا با بقیه فرق دارن
استاد:معلومه که آره
شوگا:ممنون
استاد:خوب امروز به جای ورزش عشق ورزیدن به هم رو داریم من دوتا دوتا جفتتون میکنم و بعد کارمون رو شروع میکنم
تو و کای با هم افتادین
استاد: خوب حرکت اول بغل کردن هست لطفاً همو بغل کنین
کای آروم تو رو بغل کرد ولی تو بغلش نکردی
استاد:خوبه حرکت دوم بوسیدن لپ هم یا همون رو بوسی
کای اومد که لپت رو بوس کنه
کوک:از کلوچه دور شو کای
اومد و دستت رو گرفت و محکم دنبال خودش کشید و بردت تو رختکن دخترا و در رو قفل کرد
کلوچه:کوک چت شده دیوانه شدی
کوک:آره دیوانه شدم دوست ندارم تو رو با کس دیگه ای ببینم
کلوچه:کوک مگه ندیدی من با اون کاری نداشتم
کوک:دیدم کلوچه دیدم
کلوچه:خوب مشکل الآن چیه
کوک:هیچی وقت عصبی بودم
کلوچه:بیا اینجا ببینم کوکی من
کوک:کلوچه خوش مزه من
کلوچه:دوست دارم
کوک:منم
کلوچه:ولی من بیشتر
کوک:من بیشتر تمام
کلوچه:باشه باشه بریم دیگه استاد دعوامون میکنه
کوک:تا یه بوس بهم ندی نمیریم
آروم لبات رو گزاشتی رو لباش و پاشدید و در رختکن و بازکردی که کلی آدم جلوت دیدی
میا:کلوچه خوبی چیزیت که نشد
کلوچه:مگه قرار بود چیزیم بشه
استاد:فکر کنم آقا کوک باید تنبیه بشه
کوک:چشم الآن میرم ۵۰ بار دور زمین میدوم
استاد:نه نه این نه
کوک:پس چی
استاد:به مدت ۲ روز کلاست از کلوچه جداست و با کلوچه حق نداری حرف بزنی
کوک:ولی استاد
استاد: همین که گفتم تمام
کوک:چشم
کلوچه:کوک ناراحت نباش دو روز تموم میشه
کوک:باشه کلوچه باشه
لایکو مخصوصا نظر یادتون نره
دیگه دستم درد گرفت تا فردا با پارت بعدی بای
تو سالون ورزش
استاد:سلام به همه
همه:سلام استاد
استاد:و تبریک به سخت پسند ها و شاخ های مدرسه که یه کسی برای خودشون پیدا کردن
شوگا: استاد اینا با بقیه فرق دارن
استاد:معلومه که آره
شوگا:ممنون
استاد:خوب امروز به جای ورزش عشق ورزیدن به هم رو داریم من دوتا دوتا جفتتون میکنم و بعد کارمون رو شروع میکنم
تو و کای با هم افتادین
استاد: خوب حرکت اول بغل کردن هست لطفاً همو بغل کنین
کای آروم تو رو بغل کرد ولی تو بغلش نکردی
استاد:خوبه حرکت دوم بوسیدن لپ هم یا همون رو بوسی
کای اومد که لپت رو بوس کنه
کوک:از کلوچه دور شو کای
اومد و دستت رو گرفت و محکم دنبال خودش کشید و بردت تو رختکن دخترا و در رو قفل کرد
کلوچه:کوک چت شده دیوانه شدی
کوک:آره دیوانه شدم دوست ندارم تو رو با کس دیگه ای ببینم
کلوچه:کوک مگه ندیدی من با اون کاری نداشتم
کوک:دیدم کلوچه دیدم
کلوچه:خوب مشکل الآن چیه
کوک:هیچی وقت عصبی بودم
کلوچه:بیا اینجا ببینم کوکی من
کوک:کلوچه خوش مزه من
کلوچه:دوست دارم
کوک:منم
کلوچه:ولی من بیشتر
کوک:من بیشتر تمام
کلوچه:باشه باشه بریم دیگه استاد دعوامون میکنه
کوک:تا یه بوس بهم ندی نمیریم
آروم لبات رو گزاشتی رو لباش و پاشدید و در رختکن و بازکردی که کلی آدم جلوت دیدی
میا:کلوچه خوبی چیزیت که نشد
کلوچه:مگه قرار بود چیزیم بشه
استاد:فکر کنم آقا کوک باید تنبیه بشه
کوک:چشم الآن میرم ۵۰ بار دور زمین میدوم
استاد:نه نه این نه
کوک:پس چی
استاد:به مدت ۲ روز کلاست از کلوچه جداست و با کلوچه حق نداری حرف بزنی
کوک:ولی استاد
استاد: همین که گفتم تمام
کوک:چشم
کلوچه:کوک ناراحت نباش دو روز تموم میشه
کوک:باشه کلوچه باشه
لایکو مخصوصا نظر یادتون نره
دیگه دستم درد گرفت تا فردا با پارت بعدی بای
۴۶.۶k
۳۰ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.