چند پارتی جونگکوک ²
_( دیدم یونجین اومد تو اوففف تف تو این شانس) یونجین=
= باباییییی ( محکم دویید تو بغلش)
_ ( خنده) اخخ صب بخیر اقا کوچولو ( به بزرگی خودتون ببخشید چیز دیگه ای به ذهنم نرسید🤣🤌)
_( دیدم پاشد رفتم تو بغل ا.ت )
= مامانییی ( بوسش کرد)
+ ( لبخند) صب بخیر عشقم خوب خوابیدی؟
= اوهوم
_( لباشو خیس میکنه)
= میگم..مامانیی..چرا لباس تنت نیست؟ ( بچگونه)
+ عامم...خب...چیزه
+( دیدم جونگکوک یه پوزخند زد و یه ناله ریزی کرد و لم داد رو تخت)
+ چیزه...دیشب لباسام خیس شد دراوردم تا خشک شه
= اخه بابایی هم لباس تنش نیست ( بچگونه)
+ بابایی گرمش شده بود برا همین
= هومم
= مامانیی( یاد مامان بزرگم افتادم😑🤣)
+ جانم؟ ( موهای یونجین رو کنار میزنه)
= میمی میخوام ( دستشو گذاشت رو س*نه هام)
_ چیی؟ ( از جام پاشدم)
+ خ..ب اخه خوشگلم شما دیگه بزرگ شدی دیگه چرا میخوای
= اخه خوشمزس ( بچگونه)
_ ( حرص، لب* شو گاز میگرفت)
+ خب پس وایسا لباس بپوشم بیام رو مبل بهت بدم، هوم؟
= نه اینجااا میخواممم
+ خبب اخه...
_ یونجین اگه اذیت نکنی میبرمت شهربازی ( حرص)
= نه
_ اوففف برات بستنی هم میگیرم
= قول میدی؟
_ اره
= ( لبخند) باشه ( از بغل ا.ت پاشد دویید رفت بیرون)
+( دیدم جونگکوک برگشت با یه نگاه ترسناک نگام کرد)
_ اممم پس که میری رو مبل بهش میدی اره؟
+ خب..جو..جونگکوک بچس دیگه
_ پس این شیری که آقای یونجین میگن، خوشمزش هومم؟
+ خب...نمیدونممم
_( نزدیکش شدم)
ادامه دارد........
خوب بوددددد؟؟
= باباییییی ( محکم دویید تو بغلش)
_ ( خنده) اخخ صب بخیر اقا کوچولو ( به بزرگی خودتون ببخشید چیز دیگه ای به ذهنم نرسید🤣🤌)
_( دیدم پاشد رفتم تو بغل ا.ت )
= مامانییی ( بوسش کرد)
+ ( لبخند) صب بخیر عشقم خوب خوابیدی؟
= اوهوم
_( لباشو خیس میکنه)
= میگم..مامانیی..چرا لباس تنت نیست؟ ( بچگونه)
+ عامم...خب...چیزه
+( دیدم جونگکوک یه پوزخند زد و یه ناله ریزی کرد و لم داد رو تخت)
+ چیزه...دیشب لباسام خیس شد دراوردم تا خشک شه
= اخه بابایی هم لباس تنش نیست ( بچگونه)
+ بابایی گرمش شده بود برا همین
= هومم
= مامانیی( یاد مامان بزرگم افتادم😑🤣)
+ جانم؟ ( موهای یونجین رو کنار میزنه)
= میمی میخوام ( دستشو گذاشت رو س*نه هام)
_ چیی؟ ( از جام پاشدم)
+ خ..ب اخه خوشگلم شما دیگه بزرگ شدی دیگه چرا میخوای
= اخه خوشمزس ( بچگونه)
_ ( حرص، لب* شو گاز میگرفت)
+ خب پس وایسا لباس بپوشم بیام رو مبل بهت بدم، هوم؟
= نه اینجااا میخواممم
+ خبب اخه...
_ یونجین اگه اذیت نکنی میبرمت شهربازی ( حرص)
= نه
_ اوففف برات بستنی هم میگیرم
= قول میدی؟
_ اره
= ( لبخند) باشه ( از بغل ا.ت پاشد دویید رفت بیرون)
+( دیدم جونگکوک برگشت با یه نگاه ترسناک نگام کرد)
_ اممم پس که میری رو مبل بهش میدی اره؟
+ خب..جو..جونگکوک بچس دیگه
_ پس این شیری که آقای یونجین میگن، خوشمزش هومم؟
+ خب...نمیدونممم
_( نزدیکش شدم)
ادامه دارد........
خوب بوددددد؟؟
۱۵.۰k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.