⛓🖇my dady🖇⛓ p.45
در اتاقو باز کردم ک بعد با پا بستم ب سمت تخت رفتم و گذاشتمش رو تخت نشست ر تخت و بالباساش ور میرف انگار سعی داش عوضش کنه
جیمین:لباس واست بیارم
ا.ت:عوم
جیمین:باش
رفتم سمت لباساش و یکی یکی بهش نشون میدادم بلخره انتخاب کرد یه شلوارک مشکی تا زانو و یه تیشرت لانگ مشکی بهش دادم و از اتاق رفتم بیرون
ویو ا.ت
اخ پام خیلی درد میکرد بزور لباسام و عوض کردم ورو تخت دراز کشیدم خوابم میومد پتو رو روم کشیدم و چشام و رو هم گذاشتم و خوابم برد....
(پرش زمانی ساعت ۳ عصر)
از خواب بیدار شدم و رو تخت نشستم دلم میخاس برم پایین خیلی گشنم بود یواش رو یه پا از تخت بلند شدم و لی لی ب سمت در رفتم و بازش کردم مشکل پله ها بود نمیتونستم برم پایین همون لحضه ک تو فکر اینکه چطور برم پایین بودم عموم امد رو پله ها
ب.جیمین:اوه کمکت کنم دخترم
ا.ت:مرصی عمو
عموم براید استایل بغلم کرد و بردم پایین رو مبل
ب.جیمین:ا.ت خعلی کمبود وزن داری دختر یه چیزی بخور تپل تر شی وزنت مث پر کاه
ا.ت:عو راسیتش هرچی میخورم نم کجام میره
مامانم واسم غذا اورد و خوردم بلند شدم و یه لحضه ب پام فشار امد سریع رو یه پا وایسادم و اروم حرکت کردم ک برم بالا یه پام روی زمین بود و با اون زخمی رو نوک پا راه میرفتم
ب سمت پله ها رفتم و یکی یکی بالا میرفتم تو یلحظه پام سر خورد و بعد از ترس چشامو بستم
از لای چشام نگاه کردم
هوفف ن هنوز زندم
جیمین:احمق با این پا میخاستی بری بالا(اروم "با چشمای خمار")
ا.ت:ولم کن خودم میرم
خواستم از بغلش بیام بیرون ک سریع دستشو زیر زانو هام گذاشت و براید استایل بغلم کرد نزدیک بود بیوفتم پس سریع دستام و دور گردنش حلقه کردم و واسه چند ثانبه تو چشماش خیره شدم
بعد از اینکه حواسم جمع شد سرفه ای کردم و هردو از هم چشم برداشتیم رفتیم بالا و گذاشتم رو تخت فک کنم امروز قرار بریم خونه
ا.ت:امروز میریم خونه؟
جیمین:عاره
عوکی گفتم و سرمو کردم تو گوشی و همینطوری میگشتم ک بیت نا زنگ زد
"مکالمه"
ا.ت:خبیح
بیت نا:ا.ت... چیک...ار...کنم(با گریه)
ا.ت:چیشده بیت نا حرف بزن چرا صدات اینطوریه(تعجب"صدای نسبتا بلند")
بیت نا :ببین ا.ت من و کوک قرار بود همو ببینیم بعد اون از اونور جاده وقتی ک داشت میدویید...(گریه)
ا.ت:خب...گریه نکن کوک الان چیشد؟
بیت نا:ماشین زدش و الانم تو اتاق عمله
ا.ت:وای.....ببین بیت نا اروم باش خب من سریع خدمو میرسونم پیشتون خوب (گریه)
"پایان مکالمه"
لایک کنید
کامنت:۶۰
حمایت نمیبینم !!😶
جیمین:لباس واست بیارم
ا.ت:عوم
جیمین:باش
رفتم سمت لباساش و یکی یکی بهش نشون میدادم بلخره انتخاب کرد یه شلوارک مشکی تا زانو و یه تیشرت لانگ مشکی بهش دادم و از اتاق رفتم بیرون
ویو ا.ت
اخ پام خیلی درد میکرد بزور لباسام و عوض کردم ورو تخت دراز کشیدم خوابم میومد پتو رو روم کشیدم و چشام و رو هم گذاشتم و خوابم برد....
(پرش زمانی ساعت ۳ عصر)
از خواب بیدار شدم و رو تخت نشستم دلم میخاس برم پایین خیلی گشنم بود یواش رو یه پا از تخت بلند شدم و لی لی ب سمت در رفتم و بازش کردم مشکل پله ها بود نمیتونستم برم پایین همون لحضه ک تو فکر اینکه چطور برم پایین بودم عموم امد رو پله ها
ب.جیمین:اوه کمکت کنم دخترم
ا.ت:مرصی عمو
عموم براید استایل بغلم کرد و بردم پایین رو مبل
ب.جیمین:ا.ت خعلی کمبود وزن داری دختر یه چیزی بخور تپل تر شی وزنت مث پر کاه
ا.ت:عو راسیتش هرچی میخورم نم کجام میره
مامانم واسم غذا اورد و خوردم بلند شدم و یه لحضه ب پام فشار امد سریع رو یه پا وایسادم و اروم حرکت کردم ک برم بالا یه پام روی زمین بود و با اون زخمی رو نوک پا راه میرفتم
ب سمت پله ها رفتم و یکی یکی بالا میرفتم تو یلحظه پام سر خورد و بعد از ترس چشامو بستم
از لای چشام نگاه کردم
هوفف ن هنوز زندم
جیمین:احمق با این پا میخاستی بری بالا(اروم "با چشمای خمار")
ا.ت:ولم کن خودم میرم
خواستم از بغلش بیام بیرون ک سریع دستشو زیر زانو هام گذاشت و براید استایل بغلم کرد نزدیک بود بیوفتم پس سریع دستام و دور گردنش حلقه کردم و واسه چند ثانبه تو چشماش خیره شدم
بعد از اینکه حواسم جمع شد سرفه ای کردم و هردو از هم چشم برداشتیم رفتیم بالا و گذاشتم رو تخت فک کنم امروز قرار بریم خونه
ا.ت:امروز میریم خونه؟
جیمین:عاره
عوکی گفتم و سرمو کردم تو گوشی و همینطوری میگشتم ک بیت نا زنگ زد
"مکالمه"
ا.ت:خبیح
بیت نا:ا.ت... چیک...ار...کنم(با گریه)
ا.ت:چیشده بیت نا حرف بزن چرا صدات اینطوریه(تعجب"صدای نسبتا بلند")
بیت نا :ببین ا.ت من و کوک قرار بود همو ببینیم بعد اون از اونور جاده وقتی ک داشت میدویید...(گریه)
ا.ت:خب...گریه نکن کوک الان چیشد؟
بیت نا:ماشین زدش و الانم تو اتاق عمله
ا.ت:وای.....ببین بیت نا اروم باش خب من سریع خدمو میرسونم پیشتون خوب (گریه)
"پایان مکالمه"
لایک کنید
کامنت:۶۰
حمایت نمیبینم !!😶
۱۴.۹k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.