Ma veine : شاهرَگ من
Ma veine : شاهرَگمن
شب شد بود ک رفتیم تو چادر ک بخوابیم دیدم برهان هی نزدیکم شد لبامو شروع کرد به بوسیدن تاحالا اینقدر خوب منو نبوسیده اروم ولی پر از حرف بعد ۲مین لبامو ول کرد و به چشام نگاه کرد چشاش برق میزد
مائده:دوست دارم
با اینک کلمه ک گفتم دوباره شروع کردن به بوسیدن ولی عمیق تر دوست داشتم ساعت ها منو ببوسه
(صبح)
صبح شد ک با برهان لوازم هارو جمع کردیم ک بریم خونه بعد از ۱ ساعت رسیدم خونه برهان رفت حمام وقتی برگشت من داشتم تو کمد دنبال تیشرتم میگشتم ک برهان امد از تو کشو لباسشو ورداره نمدونم چم شد ک حالم بد شد و بالا اوردم
برهان: پاشو پاشو بریم بیمارستان
لباس هاشو تنش کرد لباسمو پوشیدم رفتیم بیمارستان دکتر معایینم کرد به برهان گفت ک بره برام ابیموه بگیره چون ازم خون گرفته بود برهان ک رفت برام چیزی بخره برهان ک امد دکتر مرخصم کرد و رفتیم خونه ک دیدم یک خانومی وسط خونه نشسته جیغ زدم
مائده:برهاننننننن(باداد)
برهان:چییییی
برهان امد داخل ک تا خانومه رو دید پرید بغلش کلا گیج شده بودم
برهان: این مائده همون دختری ک گفتم صیغش کردم(اروم)
خانومه: پس مائده خانوم خوشگل ایشونه
امد نزدیکم ک سلام کردم
خانومه: برهان تو همه چیز سلیقه نداره ولی تو انتخاب دختر خوب سلیقه داره
مائده: برهان معرفی نمکنی؟
برهان: عاا مامانم یعنی نامادریم پری خانوم
مائده: از اشناییتون خوشبختم
تو همنجور ک احوال پرسی میکردیم ک یک پسر امد ک برهان اونو دید قیافش درهم شد
پسره: سلام داداشی
برهان: میدونستم تو امدی برات گوسفند خون میکردم
پسره: ما مثل شما جای میرم یک میکروفن دستمون نمیگریم ک داد بزنیم همه عالم بفهمن
پری: اریا برهان بعد چند وقت همه دیگ رو دیدن باز شروع نکنید
پسره امد به سمتم و سلام کردم
اریا: پس مائده ایشونه؟
برهان: مائده خانوم بگی با احترام تره...
بچه ها دوتا شخصیت جنجالی امدنننن
شب شد بود ک رفتیم تو چادر ک بخوابیم دیدم برهان هی نزدیکم شد لبامو شروع کرد به بوسیدن تاحالا اینقدر خوب منو نبوسیده اروم ولی پر از حرف بعد ۲مین لبامو ول کرد و به چشام نگاه کرد چشاش برق میزد
مائده:دوست دارم
با اینک کلمه ک گفتم دوباره شروع کردن به بوسیدن ولی عمیق تر دوست داشتم ساعت ها منو ببوسه
(صبح)
صبح شد ک با برهان لوازم هارو جمع کردیم ک بریم خونه بعد از ۱ ساعت رسیدم خونه برهان رفت حمام وقتی برگشت من داشتم تو کمد دنبال تیشرتم میگشتم ک برهان امد از تو کشو لباسشو ورداره نمدونم چم شد ک حالم بد شد و بالا اوردم
برهان: پاشو پاشو بریم بیمارستان
لباس هاشو تنش کرد لباسمو پوشیدم رفتیم بیمارستان دکتر معایینم کرد به برهان گفت ک بره برام ابیموه بگیره چون ازم خون گرفته بود برهان ک رفت برام چیزی بخره برهان ک امد دکتر مرخصم کرد و رفتیم خونه ک دیدم یک خانومی وسط خونه نشسته جیغ زدم
مائده:برهاننننننن(باداد)
برهان:چییییی
برهان امد داخل ک تا خانومه رو دید پرید بغلش کلا گیج شده بودم
برهان: این مائده همون دختری ک گفتم صیغش کردم(اروم)
خانومه: پس مائده خانوم خوشگل ایشونه
امد نزدیکم ک سلام کردم
خانومه: برهان تو همه چیز سلیقه نداره ولی تو انتخاب دختر خوب سلیقه داره
مائده: برهان معرفی نمکنی؟
برهان: عاا مامانم یعنی نامادریم پری خانوم
مائده: از اشناییتون خوشبختم
تو همنجور ک احوال پرسی میکردیم ک یک پسر امد ک برهان اونو دید قیافش درهم شد
پسره: سلام داداشی
برهان: میدونستم تو امدی برات گوسفند خون میکردم
پسره: ما مثل شما جای میرم یک میکروفن دستمون نمیگریم ک داد بزنیم همه عالم بفهمن
پری: اریا برهان بعد چند وقت همه دیگ رو دیدن باز شروع نکنید
پسره امد به سمتم و سلام کردم
اریا: پس مائده ایشونه؟
برهان: مائده خانوم بگی با احترام تره...
بچه ها دوتا شخصیت جنجالی امدنننن
۱۰.۸k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.