فیک «اون دوست دخترمه» part 16
ات: چتههه چرا داد میزنیییی
کوک: تو چرا داری کار میکنییی
ات: دلم میخواد
کوک: نباید دلت بخواد
ات: نه بابا ؟ کی گفته ؟
کوک: من
ات: تو….شیطونه میگه یه چی بهش بگما
کوک: بگوووو
ات: کوک برو عصابمو خورد نکننن
کوک: باشه ولی کارای سخت نکن
ات: باشه برو
کوک: میشه وقتی کارت تموم شد بیای اتاقم کارت دارم
ات: باشه میام
کوک: باشه من رفتم
ات ویو
تقریبا کار نوشیدنی ها تموم شد موهامو باز کردمو رفتم تو اتاقش ببینم چیکار داره
ات: چیشده
(میزش اون وریه و پشتش به اته ات داره میره نزدیکش)
کوک ویو
صدای ات رو شنیدم میخواستم ازش نظر درمورد کت و شلوار بپرسم داشت میمومد نزدیک میزم وقتی موهای بازشو دیدم دیوونه شدم بهش نگفتم ولی من وقتی دخترا موهاشونو باز میزارن خوشم میاد نتونستم خودمو کنترل کنم از صندلی پاشدم و چسبوندمش به دیوار
کوک: مگه بهت نگفتم موهاتو باز نزار ؟
ات: گفتی ولی…
کوک: ولی چی؟
ات: ولیییی دوست داشتم باز گذاشتم
کوک: ادم هرکاری که دوست داره که نباید انجام بده
کوک: در ضمن امتحانو قبول شدی کوچولوی باهوش
ات: میدونستم
ات ویو
امتحان این بود که بتونم دیوونش کنم….وایسا وایسا من چرا انجامش دادم من چم شده…نه دختر نگو که عاشق این عتیقه شدم نه بابا عمرا وقتی به خودم اومدم دیدم خیلی لبامون نزدیک به همه
ات: برو اونور لطفا
کوک: چرا؟
ببخشید دیر شد اوضاع زیاد با گذاشتن فیک متمایل نبود :)هنوزم نیست ولی خب گفتم دلتونو نشکنم:>
کوک: تو چرا داری کار میکنییی
ات: دلم میخواد
کوک: نباید دلت بخواد
ات: نه بابا ؟ کی گفته ؟
کوک: من
ات: تو….شیطونه میگه یه چی بهش بگما
کوک: بگوووو
ات: کوک برو عصابمو خورد نکننن
کوک: باشه ولی کارای سخت نکن
ات: باشه برو
کوک: میشه وقتی کارت تموم شد بیای اتاقم کارت دارم
ات: باشه میام
کوک: باشه من رفتم
ات ویو
تقریبا کار نوشیدنی ها تموم شد موهامو باز کردمو رفتم تو اتاقش ببینم چیکار داره
ات: چیشده
(میزش اون وریه و پشتش به اته ات داره میره نزدیکش)
کوک ویو
صدای ات رو شنیدم میخواستم ازش نظر درمورد کت و شلوار بپرسم داشت میمومد نزدیک میزم وقتی موهای بازشو دیدم دیوونه شدم بهش نگفتم ولی من وقتی دخترا موهاشونو باز میزارن خوشم میاد نتونستم خودمو کنترل کنم از صندلی پاشدم و چسبوندمش به دیوار
کوک: مگه بهت نگفتم موهاتو باز نزار ؟
ات: گفتی ولی…
کوک: ولی چی؟
ات: ولیییی دوست داشتم باز گذاشتم
کوک: ادم هرکاری که دوست داره که نباید انجام بده
کوک: در ضمن امتحانو قبول شدی کوچولوی باهوش
ات: میدونستم
ات ویو
امتحان این بود که بتونم دیوونش کنم….وایسا وایسا من چرا انجامش دادم من چم شده…نه دختر نگو که عاشق این عتیقه شدم نه بابا عمرا وقتی به خودم اومدم دیدم خیلی لبامون نزدیک به همه
ات: برو اونور لطفا
کوک: چرا؟
ببخشید دیر شد اوضاع زیاد با گذاشتن فیک متمایل نبود :)هنوزم نیست ولی خب گفتم دلتونو نشکنم:>
۳۱.۱k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.