proud love پارت21
نامجون
تمام مدت داشتم هانا و جیمینو نگاه میکردم داشتن بحث میکردن ک یدفعه همو بوسیدن جیمین یجوری شد مطمئنم اون احساسشو برگردونده لبخندی زدم رفتم داخل تو راه سهو دیدم
نامی.اوو سهوو از اینطرف کنارش ی دختر بود لیدی رو معرفی نمیکنی
سهو. ایشون رز دوست هانا هستن
نامی. خوشبختم من برادر هانا هستم
رز. وایی درموردتون گفته بوددد بالاخره پیداتون کرد هانا کجاست
سهو. تو تو واقعا برادرشی
نامی. بعدا میگم هانا پشت عمارته تو حیاط منتظرش باشید میاد
رز. ممنون
با سهو رفتیم پیش اعضا درمورد هانا ک خواهرمه گفتم
کوک. همونن بوددد مثل تو رو مخ بود
نامی. کوککککک شیر موزاتو ریختم بره میفهمی درمورد خواهرم اینطوری نگی
کوک قیافشو مظلوم کرد
کوک. ته ته چیزی نمیگی میخوان شیل موزمو بخولن🥺🥺🥺
ته. نمیخولن لوس پرو
خندیدیم
هانا
ازش جدا شدم سرمونو چسبیدیم ب هم تازه فهمیدم چی شده هلش دادم عقب
هانا. اهم اقای پارک فقط خواستم مطمئن بشم حالتون خوبه با اجازه مهمونا منتظرن
جیمین
خندیدم از کارش داشت میرفت اروم گفتم کوچولو لجباز خودم رامت میکنم ملکه من😏😂
هانا
صدای خندش میومد باورمم نمیشدد جیمین داره میخنده ی لبخند ملیح زدمو راهمو ادامه دادم داشتم میرفتم ک چهره اشنایی دیدم
هانا. رززززز
رز. هانااااااااا
بغل کردیم همو
هانا. وایی چقدر دلم برات تنگ شده
بوددد رز. منممم همینطوررر هعییی تو باید همچیووو تعریفف کنیااااا
هانا. باشه باشه
رز دوست بچگیه من بود ما از مدرسه با هم دوست صمیمی بودیم قضیه جیمینو و همچیو بهش گفتم خندش گرفته بود
هانا. هعیی نخنددد فقط دست خودم نبود نمیتونستم بزارم همونطوری بمونه
رز. اره اره معلومه تو اصلا عاشق نیستی فقط ی کمک بود😂😂😂😂
هانا. پروو راستی رابطتت با سهو چطوره
رز. وایی خداا خیلی رو مخمههه خداا میدونه کی بهش بتوپم
هانا. رزز اون قصدش بد نیست حتما ی مشکلی داره باهات (عاشقشه😂)
رز. نمیدونم خیلی رو مخ ولی در عین حال جذابه هعییی
خندیدم
هانا. زود باش بیا بریم پیش بقیه رفتم سمتشون نامی بغلم کرد در گوشم اروم گفت
نامی. بهت گفتم تو جیمینونجات میدی
لبخندی ملیح زدم رفتیم پیش اعضا یکم صحبت کردیم نامی قبلا درمورد دوست دخترش لیسا (عضو بلک پینگ نیست یکی دیگس) بهم گفته بود با دوست دخترای بقیه اعضا مشغول حرف زدن بودیم ک شوگارو با جیسو دیدم دارن میان
بلند شدم رفتم سمتشون
هانا. فکر نمیکردم بیاین
جیسو. نامی خبرمون کرد جیمین بهتر شده
هانا. امیدوارم
استرس داشتم ک باز جلو همه دعواشون نشه شوگا رفت سمت میز جیمین اومد کنارش یکم اروم صحبت کردن نفهمیدم چی میگفتن ک یهووو
تمام مدت داشتم هانا و جیمینو نگاه میکردم داشتن بحث میکردن ک یدفعه همو بوسیدن جیمین یجوری شد مطمئنم اون احساسشو برگردونده لبخندی زدم رفتم داخل تو راه سهو دیدم
نامی.اوو سهوو از اینطرف کنارش ی دختر بود لیدی رو معرفی نمیکنی
سهو. ایشون رز دوست هانا هستن
نامی. خوشبختم من برادر هانا هستم
رز. وایی درموردتون گفته بوددد بالاخره پیداتون کرد هانا کجاست
سهو. تو تو واقعا برادرشی
نامی. بعدا میگم هانا پشت عمارته تو حیاط منتظرش باشید میاد
رز. ممنون
با سهو رفتیم پیش اعضا درمورد هانا ک خواهرمه گفتم
کوک. همونن بوددد مثل تو رو مخ بود
نامی. کوککککک شیر موزاتو ریختم بره میفهمی درمورد خواهرم اینطوری نگی
کوک قیافشو مظلوم کرد
کوک. ته ته چیزی نمیگی میخوان شیل موزمو بخولن🥺🥺🥺
ته. نمیخولن لوس پرو
خندیدیم
هانا
ازش جدا شدم سرمونو چسبیدیم ب هم تازه فهمیدم چی شده هلش دادم عقب
هانا. اهم اقای پارک فقط خواستم مطمئن بشم حالتون خوبه با اجازه مهمونا منتظرن
جیمین
خندیدم از کارش داشت میرفت اروم گفتم کوچولو لجباز خودم رامت میکنم ملکه من😏😂
هانا
صدای خندش میومد باورمم نمیشدد جیمین داره میخنده ی لبخند ملیح زدمو راهمو ادامه دادم داشتم میرفتم ک چهره اشنایی دیدم
هانا. رززززز
رز. هانااااااااا
بغل کردیم همو
هانا. وایی چقدر دلم برات تنگ شده
بوددد رز. منممم همینطوررر هعییی تو باید همچیووو تعریفف کنیااااا
هانا. باشه باشه
رز دوست بچگیه من بود ما از مدرسه با هم دوست صمیمی بودیم قضیه جیمینو و همچیو بهش گفتم خندش گرفته بود
هانا. هعیی نخنددد فقط دست خودم نبود نمیتونستم بزارم همونطوری بمونه
رز. اره اره معلومه تو اصلا عاشق نیستی فقط ی کمک بود😂😂😂😂
هانا. پروو راستی رابطتت با سهو چطوره
رز. وایی خداا خیلی رو مخمههه خداا میدونه کی بهش بتوپم
هانا. رزز اون قصدش بد نیست حتما ی مشکلی داره باهات (عاشقشه😂)
رز. نمیدونم خیلی رو مخ ولی در عین حال جذابه هعییی
خندیدم
هانا. زود باش بیا بریم پیش بقیه رفتم سمتشون نامی بغلم کرد در گوشم اروم گفت
نامی. بهت گفتم تو جیمینونجات میدی
لبخندی ملیح زدم رفتیم پیش اعضا یکم صحبت کردیم نامی قبلا درمورد دوست دخترش لیسا (عضو بلک پینگ نیست یکی دیگس) بهم گفته بود با دوست دخترای بقیه اعضا مشغول حرف زدن بودیم ک شوگارو با جیسو دیدم دارن میان
بلند شدم رفتم سمتشون
هانا. فکر نمیکردم بیاین
جیسو. نامی خبرمون کرد جیمین بهتر شده
هانا. امیدوارم
استرس داشتم ک باز جلو همه دعواشون نشه شوگا رفت سمت میز جیمین اومد کنارش یکم اروم صحبت کردن نفهمیدم چی میگفتن ک یهووو
۳۳.۹k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.