زاهر فریب اور
زاهر فریب آور
من از خواب بیدار شدم . سال جدید بود ،شنل و لباس هامو پوشیدم ولی دامن من خیلی کوتاه بود ولی خوب مدلش بود
سوار سرویس شدم و رفتم .
وقتی داشتن اسم بچه ها رو برای کلاس ها می گفتن یک اسم آشنا بود، آها فهمیدم پسر دوم یا همون دامیان و نوچه هاش .
اسم منو بکی رو صدا زد و رفتیم وایستادیم.
تموم شد و رفتیم سر کلاس
از زبان دامیان
اسم منو صدا زد ولی بعد یه اسم آشنا به گوشم خورد ، آنیا
وای خدای من چقدر خوشکل بود چشم همه ی پسرا بهش بود و حتا جک (  ̄ー ̄)
ازش بدم میاد
رفتیم سر کلاس و منو نوچه هام نشستیم عقب مثل همیشه یه دلیل دیگه هم داره چون قدم بلنده😁
برای بقیش ۵ لایک می خوام
اگر بد بود ببخشید
من از خواب بیدار شدم . سال جدید بود ،شنل و لباس هامو پوشیدم ولی دامن من خیلی کوتاه بود ولی خوب مدلش بود
سوار سرویس شدم و رفتم .
وقتی داشتن اسم بچه ها رو برای کلاس ها می گفتن یک اسم آشنا بود، آها فهمیدم پسر دوم یا همون دامیان و نوچه هاش .
اسم منو بکی رو صدا زد و رفتیم وایستادیم.
تموم شد و رفتیم سر کلاس
از زبان دامیان
اسم منو صدا زد ولی بعد یه اسم آشنا به گوشم خورد ، آنیا
وای خدای من چقدر خوشکل بود چشم همه ی پسرا بهش بود و حتا جک (  ̄ー ̄)
ازش بدم میاد
رفتیم سر کلاس و منو نوچه هام نشستیم عقب مثل همیشه یه دلیل دیگه هم داره چون قدم بلنده😁
برای بقیش ۵ لایک می خوام
اگر بد بود ببخشید
۱.۲k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.