تکپارتی از تهیونگ
اسم رمان: دیدار_بعداز_جدایی
تک_پارتی
(تهیونگ_ ا/ت+ راوی&)
+(با بی حوصلگی اماده شدمو رفتم سمت پارکی که با تهیونگ همیشه میرفتیم...الان حدودا 2 ماهی میشه که همو ندیدیم... چقدر باهمدیگه خوش بودیم...)
&هینطور که ا/ت تو حال خودش بود گوشیش زنگ خورد و دید که دوستش هاناست
(هانا~)
~هایییی
+سلام(بی حوصله)
~پوف بازم که بی حوصله یی... کجایی دختر؟
+پارک
~بازم رفتی همون پارک؟
+اره...
~توکه اینقدر دلتنگ تهیونگی چرا جواب تماساشو نمیدی؟
+چون دلمو شکسته
~باهاش حرف بزن.. شاید باز برگشتین پیش هم
+اون غرورمو خورد کرد
~اون فقط مست بود
+ولی منو از خونه بیرون کرد.. اونم ساعت 3 نصف شب
~نمیدونم چی بگم... ولی کاش به حرفاش گوش میدادی
+...
~من قطع میکنم.. مراقب خودتت باش
+هوم.. بای
~بای
&بعد از اینکه قطع کردن ا/ت غرق شد در خاطرات خودشو تهیونگ... و آروم اشک ریخت
+(حدودا 1 ساعت گذشته بود که صدای یکی از پشت نظرمو جلب کرد.. به پشت سرم نگاه کردم که تهیونگ رو دیدم)
+تو اینجا چکار میکنی؟؟
_(آروم رفتم و کنارش رو. صندلی نشستم)
+با چه رویی اومدی پیشم؟
_ا/ت بزار باهم حرف بزنیم
+کی بهت گفته من اینجام؟... اوففف هانا(عصبی)
_من ازش خواهش کردم که بهم بگه
+(خواستم پاشم برم که دستمو محکم گرفت)
_ا/ت لطفا...
+بزار برم تهیونگ(بغض)
_ازت خواهش میکنم.. بزار حرف بزنیم
+پوف.. فقط نیم ساعت
_ب.. باشه
+(دوباره نشستم رو صندلی)
+میشنوم؟
_بیب.. ازت خواهش میکنم یکم درکم کن.. من اون شب مست بودم
+وقتی مستی هر غلطی دلت خواست باید بکنی؟؟
_میدونم اشتباه کردم ولی... میتونم جبرانش کنم
+کیم تهیونگ.. تو ساعت 3 نصف شب منو با وسیله هام از خونه بیرون کردی... اصلا به این فکر کردی که اون وقت شب یه دختر تنها چه بلایی سرش میاد؟؟
_میدونم اشتباه کردم.. پشیمونم... فقط یه شانس دیگه بهم بده
+(دلم خیلی براش تنگ شده بود... ولی غرورم نمیذاشت زود قبول کنم)
+اگه بازم ولم کنی چی؟
_هیچ وقت همچین کاری نمیکنم... قول میدم
+ولی...
_بیب بهم اعتماد کن
+فقط یه شانس دیگه داری کیم تهیونگ... اگه اینم گند بزنی میکشمت
_(لبخند) هیچ وقت همچین کاری نمیکنم
+میبینیم
_(ا/ت رو بغل کردمو سرمو تو گردنش بردم)
_دلم برای بوت تنگ شده بیب
+(لبخند)
_(گردنشو بوس کردم بعدشم از بغلش بیرون اومدمو تو چشماش نگاه کردم)
+چیه چرا اینطوری بهم زل زدی؟
_(نگاهمو بردم رو لباش)
+یاا تهیونگ تو پارکیم من نمیزارم اینجا منو ببوسی..
_(بدون توجه به حرفش لبمو گذاشتم رو لبش و کیصش کردم)
_هوم.. هنوزم مزه ی گیلاس میدی
+(از خجالت سرخ شدم)
_هی تو خجالتی بودی و من نمیدونستم(خنده)
+یااا(زدم به شونش)
_بیا بریم بیب...(دستشو گرفتم)
+بریم بستنی بخوریم؟
_بریم(لبخند)
........
پایان
تک_پارتی
(تهیونگ_ ا/ت+ راوی&)
+(با بی حوصلگی اماده شدمو رفتم سمت پارکی که با تهیونگ همیشه میرفتیم...الان حدودا 2 ماهی میشه که همو ندیدیم... چقدر باهمدیگه خوش بودیم...)
&هینطور که ا/ت تو حال خودش بود گوشیش زنگ خورد و دید که دوستش هاناست
(هانا~)
~هایییی
+سلام(بی حوصله)
~پوف بازم که بی حوصله یی... کجایی دختر؟
+پارک
~بازم رفتی همون پارک؟
+اره...
~توکه اینقدر دلتنگ تهیونگی چرا جواب تماساشو نمیدی؟
+چون دلمو شکسته
~باهاش حرف بزن.. شاید باز برگشتین پیش هم
+اون غرورمو خورد کرد
~اون فقط مست بود
+ولی منو از خونه بیرون کرد.. اونم ساعت 3 نصف شب
~نمیدونم چی بگم... ولی کاش به حرفاش گوش میدادی
+...
~من قطع میکنم.. مراقب خودتت باش
+هوم.. بای
~بای
&بعد از اینکه قطع کردن ا/ت غرق شد در خاطرات خودشو تهیونگ... و آروم اشک ریخت
+(حدودا 1 ساعت گذشته بود که صدای یکی از پشت نظرمو جلب کرد.. به پشت سرم نگاه کردم که تهیونگ رو دیدم)
+تو اینجا چکار میکنی؟؟
_(آروم رفتم و کنارش رو. صندلی نشستم)
+با چه رویی اومدی پیشم؟
_ا/ت بزار باهم حرف بزنیم
+کی بهت گفته من اینجام؟... اوففف هانا(عصبی)
_من ازش خواهش کردم که بهم بگه
+(خواستم پاشم برم که دستمو محکم گرفت)
_ا/ت لطفا...
+بزار برم تهیونگ(بغض)
_ازت خواهش میکنم.. بزار حرف بزنیم
+پوف.. فقط نیم ساعت
_ب.. باشه
+(دوباره نشستم رو صندلی)
+میشنوم؟
_بیب.. ازت خواهش میکنم یکم درکم کن.. من اون شب مست بودم
+وقتی مستی هر غلطی دلت خواست باید بکنی؟؟
_میدونم اشتباه کردم ولی... میتونم جبرانش کنم
+کیم تهیونگ.. تو ساعت 3 نصف شب منو با وسیله هام از خونه بیرون کردی... اصلا به این فکر کردی که اون وقت شب یه دختر تنها چه بلایی سرش میاد؟؟
_میدونم اشتباه کردم.. پشیمونم... فقط یه شانس دیگه بهم بده
+(دلم خیلی براش تنگ شده بود... ولی غرورم نمیذاشت زود قبول کنم)
+اگه بازم ولم کنی چی؟
_هیچ وقت همچین کاری نمیکنم... قول میدم
+ولی...
_بیب بهم اعتماد کن
+فقط یه شانس دیگه داری کیم تهیونگ... اگه اینم گند بزنی میکشمت
_(لبخند) هیچ وقت همچین کاری نمیکنم
+میبینیم
_(ا/ت رو بغل کردمو سرمو تو گردنش بردم)
_دلم برای بوت تنگ شده بیب
+(لبخند)
_(گردنشو بوس کردم بعدشم از بغلش بیرون اومدمو تو چشماش نگاه کردم)
+چیه چرا اینطوری بهم زل زدی؟
_(نگاهمو بردم رو لباش)
+یاا تهیونگ تو پارکیم من نمیزارم اینجا منو ببوسی..
_(بدون توجه به حرفش لبمو گذاشتم رو لبش و کیصش کردم)
_هوم.. هنوزم مزه ی گیلاس میدی
+(از خجالت سرخ شدم)
_هی تو خجالتی بودی و من نمیدونستم(خنده)
+یااا(زدم به شونش)
_بیا بریم بیب...(دستشو گرفتم)
+بریم بستنی بخوریم؟
_بریم(لبخند)
........
پایان
۶.۷k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.