خوابه ابدی ( پارته هفت )
خوابه ابدی ( پارته هفت )
از هیچ کاری برنمیام منه احمق
بغضه سنگینی کردی بودم که وقتی ران بغلم کرد ترکید همینطور فقط گریه میکردم.
وقتی چشامو وا کردم دیدم رو پاهاش نشستم و سرم رو سینشه حقیقتش یکم اروم تر شده بودم پس اشکامو پاک کردم ولی هنوزم درست نمیشد نفس بکشم.
داشتم هق هق میکردم که با دستش اروم سرمو نوازش کرد.
چشامو یکمی لاز کردم به صورتش خیره شدم متوجه نگاهم نشد ولی میمیدم مه سرشو تکیه داده بود به عقب
اشتباه نگم چشاش بستس حقیقتش اولین بار بود کسیو با چشایه بنفش میدیدم خیلی قشنگ بودن اخه
دوس داشتم اون چشا فقط و فقط منو ببینه
با هر نفس که عطره بدتش تویه رویه تام میرفت انگار گل رشد میکرد و با چند تا نفسه دیگه قرار بود خفم کنن
±ببینم بهتری حالا
+ها؟ ا... اره بهترم ببخشید اذیتت کردم لباستم خیس شد دیگه میرم
خواستم بلند شم که و برن که کمرمو محکم گرفت و حسابی سرخ شدم یه جور باهام رفتار میکرد انگار زنشم و این باعث میشد خجالتم بیشتر شه
دستام داشت میلرزید و سعی میکردم کنترلشون کنم اما نمیتونستم این حسه لعنتی چی بود دیگه اهههه
±شما فعلا بغلم میمونی خانوم کوچولو
+ن نه لطفا بزار برم هق
±هنوز کامل حالت مساعد نشده لج نکن
زورم بهش نمیرسید پس خودمو تو بدنش رها کردم که صدایه خنده یه ارومشو شنیدم خیلی صداش خوب بود
کاش شوهرم بود عررررررر
از هیچ کاری برنمیام منه احمق
بغضه سنگینی کردی بودم که وقتی ران بغلم کرد ترکید همینطور فقط گریه میکردم.
وقتی چشامو وا کردم دیدم رو پاهاش نشستم و سرم رو سینشه حقیقتش یکم اروم تر شده بودم پس اشکامو پاک کردم ولی هنوزم درست نمیشد نفس بکشم.
داشتم هق هق میکردم که با دستش اروم سرمو نوازش کرد.
چشامو یکمی لاز کردم به صورتش خیره شدم متوجه نگاهم نشد ولی میمیدم مه سرشو تکیه داده بود به عقب
اشتباه نگم چشاش بستس حقیقتش اولین بار بود کسیو با چشایه بنفش میدیدم خیلی قشنگ بودن اخه
دوس داشتم اون چشا فقط و فقط منو ببینه
با هر نفس که عطره بدتش تویه رویه تام میرفت انگار گل رشد میکرد و با چند تا نفسه دیگه قرار بود خفم کنن
±ببینم بهتری حالا
+ها؟ ا... اره بهترم ببخشید اذیتت کردم لباستم خیس شد دیگه میرم
خواستم بلند شم که و برن که کمرمو محکم گرفت و حسابی سرخ شدم یه جور باهام رفتار میکرد انگار زنشم و این باعث میشد خجالتم بیشتر شه
دستام داشت میلرزید و سعی میکردم کنترلشون کنم اما نمیتونستم این حسه لعنتی چی بود دیگه اهههه
±شما فعلا بغلم میمونی خانوم کوچولو
+ن نه لطفا بزار برم هق
±هنوز کامل حالت مساعد نشده لج نکن
زورم بهش نمیرسید پس خودمو تو بدنش رها کردم که صدایه خنده یه ارومشو شنیدم خیلی صداش خوب بود
کاش شوهرم بود عررررررر
۷۲۱
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.