ژنرال مو شکلاتی پارت ۱۸
☆ فلش به جلو ۵ ماهگی ( قبلا هم گفتم به صورت غیرمنطقی من دوره ی بارداری امگا رو ۵ ماه گذاشتم)
+* تقریبا آخراشه تو این دوماه این دوتا کوچولو منو بیچاره کردن حتی یک سانت هم نمی تونم تکون بخورم و الانم تو بیمارستانم € خیل خوب چویا با وضعیتی که من می بینم امروز یا فردا بچه ها به دنیا می آن..... + ایییییی € شایدم همین الان ... پرستار اتاق رو آماده کن
☆ فلش به جلو
@ چی شد پس وای خدا چه استرسی داره یعنی بچه ها هنوز به دنیا نیومدن ای خداااا .... وای صبر کن این صدای گریه ی بچه هاس ...وای خدای مننننننننننننننننن
☆ فلش به جلو
لوسی از اتاق بیرون می اد € خب اگه بخوای می تونی بیای ببینیشون هیگوچی .... بپا انقدر ذوق داری ساکورا رو پرت نکنی @ نه حواسم هست بکش کنار ببینم ..... وای چویا جونم عزیزم قشنگم بزار ببینم اون دوقلو های خوشگلت رو عزیزم + هیگوچی سان ( بچه ها بقل چویان یکی سرش سمت راست سینه ی چویا و دیگری سرش سمت چپ سینه ی چویاست ) @ وای چقدر نازن ....... ( ساکورا کوچولو چشماش رو باز می کنه و با دیدن اون دوتا موجود کوچیک تو بقل چویا حسودی می کنه می زنه زیر گریه دست هاش رو سمت چویا دراز می کنه و هی تو هوا تکون می ده ) @ وای وای ساکورا آروم الان خواهر و برادرت رو بیدار می کنی عزیزم حالا یکم اونا تو بقل مامانی باشن چی می شه گلم ( دوقلو ها از صدای ساکورا چشم هاشون رو باز می کنن چشم ها خاکستری زیبا . چویا لبخند تلخی زد و گفت + چشم های پدر دازای هم خاکستری بود @ فعلا بی خیال اون بشو چویا ساکورا داره خودش رو می کشه می خواد بیاد بقل تو اخه یکم آروم باش کوچولو یه سال و ۵ ماه تو تو بقل مامانت بودی یکم خواهر و برادرت باشن چی می شه اخه + ساکورا عزیزم آروم باش ( ساکورا دستاش رو سمت چویا می کشه و در حال گریه می گه )× ما.....ما ...ماما.....مامان + الان ... الان ساکورا @ حرف زد (چشم های چویا اشک شوق جمع شد لوسی یکی از دوقلو هارو از چویا گرفت هیگوچی هم ساکورا رو بقل چویا گذاشت و قول دوم رو تو بقل خودش گرفت) + هیس عزیزم آروم باش الان تو بقل مامانی هستی عزیزم گریه نکن گریه نکن @ چویا می خوای اسمشون رو چی بزاری + دخترم که موهاش سیاه و چشماش خاکستریه اسمش رو می زارم ... گین اره اسمش رو میزارم گین ..... پسرم هم که موهاش مشکی و سفیده و چشماش خاکستری ...خب (اگه تونستید حدس بزنید)..... فکر کنم..... رینوسوکه اره ....گین و رینوسوکه دوقلو های من .....ساکورا هم دختر بزرگم ( چویا می خنده که باعث خنده ساکورا ، لوسی و هیگوچی می شه ) @ اسم های قشنگیه چویا تو مادر خوبی هستی ....راستی کیوکا بهت یه ماه مرخصی داد تا مراقب بچه ها باشی و به خودت برسی + کیوکا سان واقعا زن مهربانی هستن مثل شما € خیل خب فیلم هندیش نکنید من میرم ۳ تا تخت بیارم بچه هارو بزاریم توشون بخوابن تو هم باید استراحت کنی و یکم بخوابی چویا باشه + باشه ممنونم به خاطر همه چیز
________😁 الان در چه حالید
+* تقریبا آخراشه تو این دوماه این دوتا کوچولو منو بیچاره کردن حتی یک سانت هم نمی تونم تکون بخورم و الانم تو بیمارستانم € خیل خوب چویا با وضعیتی که من می بینم امروز یا فردا بچه ها به دنیا می آن..... + ایییییی € شایدم همین الان ... پرستار اتاق رو آماده کن
☆ فلش به جلو
@ چی شد پس وای خدا چه استرسی داره یعنی بچه ها هنوز به دنیا نیومدن ای خداااا .... وای صبر کن این صدای گریه ی بچه هاس ...وای خدای مننننننننننننننننن
☆ فلش به جلو
لوسی از اتاق بیرون می اد € خب اگه بخوای می تونی بیای ببینیشون هیگوچی .... بپا انقدر ذوق داری ساکورا رو پرت نکنی @ نه حواسم هست بکش کنار ببینم ..... وای چویا جونم عزیزم قشنگم بزار ببینم اون دوقلو های خوشگلت رو عزیزم + هیگوچی سان ( بچه ها بقل چویان یکی سرش سمت راست سینه ی چویا و دیگری سرش سمت چپ سینه ی چویاست ) @ وای چقدر نازن ....... ( ساکورا کوچولو چشماش رو باز می کنه و با دیدن اون دوتا موجود کوچیک تو بقل چویا حسودی می کنه می زنه زیر گریه دست هاش رو سمت چویا دراز می کنه و هی تو هوا تکون می ده ) @ وای وای ساکورا آروم الان خواهر و برادرت رو بیدار می کنی عزیزم حالا یکم اونا تو بقل مامانی باشن چی می شه گلم ( دوقلو ها از صدای ساکورا چشم هاشون رو باز می کنن چشم ها خاکستری زیبا . چویا لبخند تلخی زد و گفت + چشم های پدر دازای هم خاکستری بود @ فعلا بی خیال اون بشو چویا ساکورا داره خودش رو می کشه می خواد بیاد بقل تو اخه یکم آروم باش کوچولو یه سال و ۵ ماه تو تو بقل مامانت بودی یکم خواهر و برادرت باشن چی می شه اخه + ساکورا عزیزم آروم باش ( ساکورا دستاش رو سمت چویا می کشه و در حال گریه می گه )× ما.....ما ...ماما.....مامان + الان ... الان ساکورا @ حرف زد (چشم های چویا اشک شوق جمع شد لوسی یکی از دوقلو هارو از چویا گرفت هیگوچی هم ساکورا رو بقل چویا گذاشت و قول دوم رو تو بقل خودش گرفت) + هیس عزیزم آروم باش الان تو بقل مامانی هستی عزیزم گریه نکن گریه نکن @ چویا می خوای اسمشون رو چی بزاری + دخترم که موهاش سیاه و چشماش خاکستریه اسمش رو می زارم ... گین اره اسمش رو میزارم گین ..... پسرم هم که موهاش مشکی و سفیده و چشماش خاکستری ...خب (اگه تونستید حدس بزنید)..... فکر کنم..... رینوسوکه اره ....گین و رینوسوکه دوقلو های من .....ساکورا هم دختر بزرگم ( چویا می خنده که باعث خنده ساکورا ، لوسی و هیگوچی می شه ) @ اسم های قشنگیه چویا تو مادر خوبی هستی ....راستی کیوکا بهت یه ماه مرخصی داد تا مراقب بچه ها باشی و به خودت برسی + کیوکا سان واقعا زن مهربانی هستن مثل شما € خیل خب فیلم هندیش نکنید من میرم ۳ تا تخت بیارم بچه هارو بزاریم توشون بخوابن تو هم باید استراحت کنی و یکم بخوابی چویا باشه + باشه ممنونم به خاطر همه چیز
________😁 الان در چه حالید
۸.۳k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.