part 4
part 4
از زبان مایکی
بعد از اینکه باهم گیم زدیم وفتی لیلی میخندید قلبم از حدقه گلو میومد بیرون نمیدونم چرا؟ تو فکر بودم که با صدای باجی اومدم ازشون بیرون
"بیاید غذا بخورید
؛،ایول غذا^_^
بعد از غذا خوردن
$من دیگه میرم ممنون بابت همه چی"~"
#منم همینطور ممنون
،،خدافظ باجی لیلی چان
"جانه
؛،بای یای
گذر زمان به ۲سال دیگه تو این مدت چیفویو با تاکمیچی و بقیه هم با لیلی صمیمی شدن و اما و لیلی هم دوست صمیمی شدن و الان ران و ریندو و سانزو و بقیه وارد داستان میشن
صبح ساعت ۷
"هی لیلی پاشو دیرت میشه ها
؛،پاشدم اه کی آخه ساعت ۷ بیدار میشه 🙄
از زبان لیلی
تو راه مدرسه بودم سرم پایین بود که خوردم به یه پسر که موهاش بلند بود و کنارش هم یه پسر دیگه بود
علامت ران: و ریندو÷
؛،گومن که خوردم بهتون حواسم نبود 😓
÷عیب نداره
: هی جای من جواب نده😠
÷اسمت چیه؟
؛،من لیلی هستم
÷ سلام لیلی اینی که میبینی دادلش من رانه و منم ریندو هستم از دیدنت خوشحال شدم
:هواست باسه دیگه به کسی نخوری
؛،هواسم هست از دیدنتون خوشحال شدم
گذر زمان در مدرسه زنگ تفریح
(بچه ها نویسنده داره عرررر میزنه که علامت اما رو یادش نیست🤭) حالا ما اینو براش میزاریم&
&هی لیلی خوبی چرا داری به دیوار نگاه میکنی؟ ها نکنه عاشق شدی😁
؛،دهنت رو ببند داشتم فکر میکردم
&درمورد چی؟
؛،خب راستش قراره یک سال دیگه .....
خب تا همین جا کافیه
بعدا پارت بعدو میزارم😶
حمایت فراموش نشه😘
از زبان مایکی
بعد از اینکه باهم گیم زدیم وفتی لیلی میخندید قلبم از حدقه گلو میومد بیرون نمیدونم چرا؟ تو فکر بودم که با صدای باجی اومدم ازشون بیرون
"بیاید غذا بخورید
؛،ایول غذا^_^
بعد از غذا خوردن
$من دیگه میرم ممنون بابت همه چی"~"
#منم همینطور ممنون
،،خدافظ باجی لیلی چان
"جانه
؛،بای یای
گذر زمان به ۲سال دیگه تو این مدت چیفویو با تاکمیچی و بقیه هم با لیلی صمیمی شدن و اما و لیلی هم دوست صمیمی شدن و الان ران و ریندو و سانزو و بقیه وارد داستان میشن
صبح ساعت ۷
"هی لیلی پاشو دیرت میشه ها
؛،پاشدم اه کی آخه ساعت ۷ بیدار میشه 🙄
از زبان لیلی
تو راه مدرسه بودم سرم پایین بود که خوردم به یه پسر که موهاش بلند بود و کنارش هم یه پسر دیگه بود
علامت ران: و ریندو÷
؛،گومن که خوردم بهتون حواسم نبود 😓
÷عیب نداره
: هی جای من جواب نده😠
÷اسمت چیه؟
؛،من لیلی هستم
÷ سلام لیلی اینی که میبینی دادلش من رانه و منم ریندو هستم از دیدنت خوشحال شدم
:هواست باسه دیگه به کسی نخوری
؛،هواسم هست از دیدنتون خوشحال شدم
گذر زمان در مدرسه زنگ تفریح
(بچه ها نویسنده داره عرررر میزنه که علامت اما رو یادش نیست🤭) حالا ما اینو براش میزاریم&
&هی لیلی خوبی چرا داری به دیوار نگاه میکنی؟ ها نکنه عاشق شدی😁
؛،دهنت رو ببند داشتم فکر میکردم
&درمورد چی؟
؛،خب راستش قراره یک سال دیگه .....
خب تا همین جا کافیه
بعدا پارت بعدو میزارم😶
حمایت فراموش نشه😘
۲.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.