وایییییی ... یعنی من الان دست پارک جیمین رو گرفته بودم...
وایییییی ... یعنی من الان دست پارک جیمین رو گرفته بودم...... باورم نمیشه
یهو یچیزی روی صورت مخصوصن لبم حس کردم
انگشت اشارش رو گذاش روی لبم(فک کردین میزارم ب این سادگی ببوستش😏😌)
_هیییششششششش... الان همه میفهمن ات!
+.... وای ببخشید . ........... ولی.. ولی چرا.. شما؟
_چی؟!... چرا من؟
+اخه شما.. ی ایدلی.. همه بهت اهمیت میدم.. ولی من چی .. واس خانوادمم مهم نیستم چ برسه ب اطرافیانم هه..... چرا باید کسی مثل شما ب من اهمیت میداد؟
_ اینجا نمیتونم جوابت رو بدم نمیشه از این بیشتر اینجا موند ممکنه کسی ببینه........ من میرسونمت
+ چیزه... مزاحم نمیشم خودم میتونم برم
_ باهات حرف دارم!
.
.
توی راه بودیم
_باید کدوم سمت برم؟
+اینجا رو بپیچید راست(مثلا کامل ادرس رو گف حوصله نوشتم ادرس رو ندارم حس میکنم مزخرف میشه 😅)
.
.
.
_ات.... ات اینجا رو بپیچم تو؟
_ات !
دوباره اون مریضی لعنتی اومد سراغم....
راه نفسم قطع شد بود
تقریبا کلن نمیتونستم نفس بکشم
انگار با تیر زده باشن ب قلبم داشت منفجر میشد
ی دستم روی قلبم بود و دست دیگم روی گلوم.....
جیمین ویو :
هرچی ازش پرسیدم جواب نداد برگشتم سمتش
با صحنه ای مواجه شدم واقعا حول شدم
زدم کنار
ات واقعا حالش بد بود
_ ات... ات حالت خوبه ات(حول و کمی با داد )
اشاره کرد ب کیفش ،
کیفش رو باز کردم فق ی قرص توش بود نمیدونستم همون بود یا نه ولی مجبور بودم مهمون رو بهش بدم
چند دقیقه گذشت انگا راه تنفسش باز شده بود
_ات..... ات.... خوبی؟
یهو زد زیر گریع!
ببخشید چند وقتی بود ک نبودم 🥲
بنظر خودتون ی ذره حمایتتون کم نشده 🖤☹️
حمایتم کنین پستارو بیشتر میکنم 🥲
کلی ایده دارم 😁
یهو یچیزی روی صورت مخصوصن لبم حس کردم
انگشت اشارش رو گذاش روی لبم(فک کردین میزارم ب این سادگی ببوستش😏😌)
_هیییششششششش... الان همه میفهمن ات!
+.... وای ببخشید . ........... ولی.. ولی چرا.. شما؟
_چی؟!... چرا من؟
+اخه شما.. ی ایدلی.. همه بهت اهمیت میدم.. ولی من چی .. واس خانوادمم مهم نیستم چ برسه ب اطرافیانم هه..... چرا باید کسی مثل شما ب من اهمیت میداد؟
_ اینجا نمیتونم جوابت رو بدم نمیشه از این بیشتر اینجا موند ممکنه کسی ببینه........ من میرسونمت
+ چیزه... مزاحم نمیشم خودم میتونم برم
_ باهات حرف دارم!
.
.
توی راه بودیم
_باید کدوم سمت برم؟
+اینجا رو بپیچید راست(مثلا کامل ادرس رو گف حوصله نوشتم ادرس رو ندارم حس میکنم مزخرف میشه 😅)
.
.
.
_ات.... ات اینجا رو بپیچم تو؟
_ات !
دوباره اون مریضی لعنتی اومد سراغم....
راه نفسم قطع شد بود
تقریبا کلن نمیتونستم نفس بکشم
انگار با تیر زده باشن ب قلبم داشت منفجر میشد
ی دستم روی قلبم بود و دست دیگم روی گلوم.....
جیمین ویو :
هرچی ازش پرسیدم جواب نداد برگشتم سمتش
با صحنه ای مواجه شدم واقعا حول شدم
زدم کنار
ات واقعا حالش بد بود
_ ات... ات حالت خوبه ات(حول و کمی با داد )
اشاره کرد ب کیفش ،
کیفش رو باز کردم فق ی قرص توش بود نمیدونستم همون بود یا نه ولی مجبور بودم مهمون رو بهش بدم
چند دقیقه گذشت انگا راه تنفسش باز شده بود
_ات..... ات.... خوبی؟
یهو زد زیر گریع!
ببخشید چند وقتی بود ک نبودم 🥲
بنظر خودتون ی ذره حمایتتون کم نشده 🖤☹️
حمایتم کنین پستارو بیشتر میکنم 🥲
کلی ایده دارم 😁
۱۴.۷k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.