دختر شیطان
ران: ببینم تو ام یه هایتانی ای؟
ریلی: آره
ریندو: پس با ما میای
ریلی: ناندا؟
ران: اوروسای فقط بیا!
ریلی: هه چه مسخرهــــــــ
رسیدیم به یه معبد اینجا برای کدوم گنگه؟
داشتیم همین طوری میرفتیم که مایکی و ایزونا رو در حال جنگ دیدم در حالی که پشت سر اونا گنگ تنجیکو و تومان در حال مبارزه بودن با عصبانیت داد زدم: ایزونا، مایکیــــــ
همه حتی ران ریندو با تعجب به سمتم برگشتم که ایزونا و مایکی هم زمان گفتن: ریلی تویی؟!
ریلی: دارین چیکار میکنین!!!
از نرده ها پریدم اونور رفتم پیششون: شما برادر... قبل از اینکه حرفمو کامل کنم ایزونا گفت: منو برادر این مردک خطاب نکن ریلیــــــ!!!
مایکی: تو روانی ای ایزونا!!!
ریلی: بسه من نمیدونم چرا اینجام و نمیدونم شما دارین چه گوهی میخورید و برامم مهم نیست پس بجای این مسخره بازی ها توضیح بدین ایزونا: ران، ریندو چرا انقدر زود ریلی رو آوردید؟؟؟
ران و ریندو هنوز تو بهت بودن پس چیزی نگفتن که مایکی شروع کرد: ریلی تو میتونی تبدیل به گربه بشی سرعت زیادی داری و هوش فوقالعاده ای تو حتی سیستم پلیسم بار ها هک کردی پس ما تصمیم گرفتیم که یه مسابقه بدیم و تورو برا گنگ برنده ببریم داستان اینه...
ریلی: اصلا شما نظر منو پرسیدید؟ ولی بازم اون مهم نیست، فعلا بگین چرا یه مسابقه؟
ایزونا: از اونجایی که منو مایکی تو مبارزه خوبیم یه دست مسابقه تا حد مرگ گذاشتیم ریلی: وای خدا...
ریلی: آره
ریندو: پس با ما میای
ریلی: ناندا؟
ران: اوروسای فقط بیا!
ریلی: هه چه مسخرهــــــــ
رسیدیم به یه معبد اینجا برای کدوم گنگه؟
داشتیم همین طوری میرفتیم که مایکی و ایزونا رو در حال جنگ دیدم در حالی که پشت سر اونا گنگ تنجیکو و تومان در حال مبارزه بودن با عصبانیت داد زدم: ایزونا، مایکیــــــ
همه حتی ران ریندو با تعجب به سمتم برگشتم که ایزونا و مایکی هم زمان گفتن: ریلی تویی؟!
ریلی: دارین چیکار میکنین!!!
از نرده ها پریدم اونور رفتم پیششون: شما برادر... قبل از اینکه حرفمو کامل کنم ایزونا گفت: منو برادر این مردک خطاب نکن ریلیــــــ!!!
مایکی: تو روانی ای ایزونا!!!
ریلی: بسه من نمیدونم چرا اینجام و نمیدونم شما دارین چه گوهی میخورید و برامم مهم نیست پس بجای این مسخره بازی ها توضیح بدین ایزونا: ران، ریندو چرا انقدر زود ریلی رو آوردید؟؟؟
ران و ریندو هنوز تو بهت بودن پس چیزی نگفتن که مایکی شروع کرد: ریلی تو میتونی تبدیل به گربه بشی سرعت زیادی داری و هوش فوقالعاده ای تو حتی سیستم پلیسم بار ها هک کردی پس ما تصمیم گرفتیم که یه مسابقه بدیم و تورو برا گنگ برنده ببریم داستان اینه...
ریلی: اصلا شما نظر منو پرسیدید؟ ولی بازم اون مهم نیست، فعلا بگین چرا یه مسابقه؟
ایزونا: از اونجایی که منو مایکی تو مبارزه خوبیم یه دست مسابقه تا حد مرگ گذاشتیم ریلی: وای خدا...
۵.۴k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.