عشق در نفرت
p10
_مگه جن دیدی...گمشو اون ور
حلم داد و از کنارم رد شد تو شک بودم..برگشتم سمتش داشت میرفت روی تخت
+اوی اوی
_ها
+اون تخت پایینی برا منه توبرو بالا
_نمیخوام
+من زودتر اومدم پایین واسه منه
_......
کیفشو گذاشت روی میز بغل دستش و رف حموم..
+هوی وایسا
_بازچته
+تو چرا هم اتاقی من شدی
_من ازکجا بدونم
+احمقی دیگه شلغم(زیر لب)
_خودتی..چغندر
+ایششش
با عصبانیت رفتم سمتش
+خودتی
_برو بابا حصلتو ندارم
+پسره ی حرو..اَه
_چی¿یبار دیگه بگو
دو میلیمتری صورتم بود..در باز شد دوتامون برگشتیم لیا دم در بود..
+تو اینجا ...چیکار..میکنی
&بد موقع مزاحم شدم نه؟
_وای خداااا
&قرار میزارین¿
+کی...من..با این؟؟؟؟
_از خداتم باشه
&بچه ها اینو میدونن😏
لیا رفت و درم بست..تهیونگ با عصبانیت مشتشو کوبونو تو دیوار..
_اگه..اگه فقط..فقط خبر اینکه باهم قرار میزاریم تو مدرسه پخش شه..راحتت نمیزارم..😤
+برو بابا نکه خیلی راحتممیزاری..ایش
حلش دادم و رفتم بیرون داشتم میرفتم توی باشگاه برای ورزش..وسط حیاط بودم که یکی دستمو کشید و برد پشت مدرسه..پرتم کرد که افتادم زمین..سرمو بلند کردم دیدم اون لیا و دار و دستش وایسادن جلوم
+باز چتونه
&ببینم..هرزه خانوم..از کی تاحالا..با تهیونگ لاس میزنی
+کی شلغم؟هه..همین مونده برم با اون گندیده
&حرف دهنتو بفهما
+برین گم شین حوصلتونو ندارم
پاشدم برم که دوتاشون دستاشونو گذاشتن رو شونم و مجبورم کردن زانو بزنم
&ببینم بچه یتیم..تو خیابون خوابیدن زیر بارون چه حسی داره
¥فک نکنم حس خوبی داشته باشه اونی..البته شما دیکه عادت کردی
همشون شرو کردن خندیدن..جالبه بچه یتیم..تو افکارم بودم که حس چیز چربی روی سرم از افکارم در اومدم..
+چیکار میکنینننن
&کیک میپزیم دوس داری نه؟
خواستم پاشم که نزاشتن و ارد و ریختن روم
+دیوونه شدینن
&خب روغن و ارد اضافه شد تخنه مرغ و شکر با شیر میمونه دوس داری عزیزم😂
تخمه مرغ توی دستشو کوبوند تو صورتم پوست تخمه مرغ خزاش بدی روی گونم انداخت
&هیی..بد شد کیک خونی دوس ندارم..شکلات اضافه کنم بهتر میشه
سطلیو که تخمه مرغ توش بود خالی کردن رو سرم..چجوری اینارو بشورم..یکی از پسرای کنارم موهامو گرفت و با تخمه مرغ شستشون همه جای موهامو تخمه مرغی کرد..بغض کردم
&اخی گریه نکن هنوز مونده
بعد حرفش پاکتای شیرو پاره کردن و ریختن روم..
&شکلاتو اماده کردین؟
^اره کنارته..فقط مواظب باش اب شدس(پوزخند)
&او پس گه اینطور(پوزخند)
منظورشونو نفهمیدم چنتاشون سطلرو با پارچه گرفتن..وقتی خالش شد روی سرم احساس کردم توی کوره اتیشم..شکلاتش خیلی داغ بود..بغضم ترکید....
_مگه جن دیدی...گمشو اون ور
حلم داد و از کنارم رد شد تو شک بودم..برگشتم سمتش داشت میرفت روی تخت
+اوی اوی
_ها
+اون تخت پایینی برا منه توبرو بالا
_نمیخوام
+من زودتر اومدم پایین واسه منه
_......
کیفشو گذاشت روی میز بغل دستش و رف حموم..
+هوی وایسا
_بازچته
+تو چرا هم اتاقی من شدی
_من ازکجا بدونم
+احمقی دیگه شلغم(زیر لب)
_خودتی..چغندر
+ایششش
با عصبانیت رفتم سمتش
+خودتی
_برو بابا حصلتو ندارم
+پسره ی حرو..اَه
_چی¿یبار دیگه بگو
دو میلیمتری صورتم بود..در باز شد دوتامون برگشتیم لیا دم در بود..
+تو اینجا ...چیکار..میکنی
&بد موقع مزاحم شدم نه؟
_وای خداااا
&قرار میزارین¿
+کی...من..با این؟؟؟؟
_از خداتم باشه
&بچه ها اینو میدونن😏
لیا رفت و درم بست..تهیونگ با عصبانیت مشتشو کوبونو تو دیوار..
_اگه..اگه فقط..فقط خبر اینکه باهم قرار میزاریم تو مدرسه پخش شه..راحتت نمیزارم..😤
+برو بابا نکه خیلی راحتممیزاری..ایش
حلش دادم و رفتم بیرون داشتم میرفتم توی باشگاه برای ورزش..وسط حیاط بودم که یکی دستمو کشید و برد پشت مدرسه..پرتم کرد که افتادم زمین..سرمو بلند کردم دیدم اون لیا و دار و دستش وایسادن جلوم
+باز چتونه
&ببینم..هرزه خانوم..از کی تاحالا..با تهیونگ لاس میزنی
+کی شلغم؟هه..همین مونده برم با اون گندیده
&حرف دهنتو بفهما
+برین گم شین حوصلتونو ندارم
پاشدم برم که دوتاشون دستاشونو گذاشتن رو شونم و مجبورم کردن زانو بزنم
&ببینم بچه یتیم..تو خیابون خوابیدن زیر بارون چه حسی داره
¥فک نکنم حس خوبی داشته باشه اونی..البته شما دیکه عادت کردی
همشون شرو کردن خندیدن..جالبه بچه یتیم..تو افکارم بودم که حس چیز چربی روی سرم از افکارم در اومدم..
+چیکار میکنینننن
&کیک میپزیم دوس داری نه؟
خواستم پاشم که نزاشتن و ارد و ریختن روم
+دیوونه شدینن
&خب روغن و ارد اضافه شد تخنه مرغ و شکر با شیر میمونه دوس داری عزیزم😂
تخمه مرغ توی دستشو کوبوند تو صورتم پوست تخمه مرغ خزاش بدی روی گونم انداخت
&هیی..بد شد کیک خونی دوس ندارم..شکلات اضافه کنم بهتر میشه
سطلیو که تخمه مرغ توش بود خالی کردن رو سرم..چجوری اینارو بشورم..یکی از پسرای کنارم موهامو گرفت و با تخمه مرغ شستشون همه جای موهامو تخمه مرغی کرد..بغض کردم
&اخی گریه نکن هنوز مونده
بعد حرفش پاکتای شیرو پاره کردن و ریختن روم..
&شکلاتو اماده کردین؟
^اره کنارته..فقط مواظب باش اب شدس(پوزخند)
&او پس گه اینطور(پوزخند)
منظورشونو نفهمیدم چنتاشون سطلرو با پارچه گرفتن..وقتی خالش شد روی سرم احساس کردم توی کوره اتیشم..شکلاتش خیلی داغ بود..بغضم ترکید....
۹.۷k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.