رویا های سیاه
جونگ کوک: سلام رئیس امروز روز اول کار منه خوشحالم که باهاتون آشنا شدم
رئیس: سلام جناب جونگ کوک ممنون منم خوشحال شدم که دیدمت به وقت رسیدی بیا می خوام با یکی از این همکارم اشنات کنم ..، اسمه کوچیکتون چیه ؟
جونگ کوک: اسم کوچیک من کوک هست
رئیس: می تونم کوک صداتون کنم ؟
جونگ کوک: البته که میشه هرتور که شما دوست دارید صدام کنید
رئیس: خیلی خب می خوام با یکی اشنات کنم ...
رئیس : در زد : سلام ماریا خوبی امروز می خواهم با یکی از این همکار جدیدم اشنات کنم
ماریا: البته ممنون میشم بامن آشنا بشه
جونگ کوک: سلام خانم ماریا روز خوبی داشته باشید ..
جونگ کوک و ماریا خجالت زده شده بودن که
رئیس گفت: امشب یه پارتی داریم همه میان ؟
ماریا : شاید بیام سرم خیلی شلوغه اگه خلوت شد سعی می کنم بیام
جونگ کوک: من هیچ مشکلی ندارم
رئیس: چه عالی ولی اگه تونستی بیا ماریا هممون خوشحال می شیم
ماریا: باشه آقای جئون
جئون وقتی دید کوک و ماریا هنوز از هم خجالت می کشند بهشون گفت : شما دوتا برین بیرون باهم آشنا بشیند
کوک و ماریا قبول کردند
کوک : من توی کره به دنیا اومدم و یه کیپاپر هستم
ماریا: واقعا پس حتما یه تیم داری که همیشه کنارت باشند
کوک: آره اونا بهترینن
ماریا وکوک یه ذره باهم راحت شدن
ماریا : تو امشب میری پارتی
کوک : آره شاید هم نرم
ماریا : خب ( در این حال مامان ماریا زنگ زد گفت : سلام عزیزم خوبی ) ماریا : آره مامان جون کاری داشتی؟ ( مامان: خب عزیزم من خونه رو تمیز کردم اگه شب جایی می خوای جایی بری برو ) ماریا : واقعا ممنون مامان
کوک : چی شد مامانت اجازه داد ؟
ماریا: مامانم که اجازه میده اصلا خونه رو باید تمیز می کردم ولی تمیز کرده پس می تونم بیام
کوک : خب ای خوبه ، اگه می خوای من شب بیام دنبالت خودم با ماشين می خوام برم
ماریا : نه زحمتت می شه
کوک: نه چه زحمتی
ماریا: ممنونم
آخر شب
ماریا : این کیه داره به گوشی من زنگ می زنه وا این کوک هست حتما منتظرمه
کوک : سلام ماریا خوبی
ماریا : آره ممنون
کوک : آماده ای
ماریا آره آماده
کوک: باشه پس بیا بیرون
سوار ماشین شدن رسیدن
اگه می خوای پارت ۲ رو هم بزارم بنویس بزار وفالوم کن
پارت بعدی سمه ها مواظب پارت بعدی باشید 😅🔞
رئیس: سلام جناب جونگ کوک ممنون منم خوشحال شدم که دیدمت به وقت رسیدی بیا می خوام با یکی از این همکارم اشنات کنم ..، اسمه کوچیکتون چیه ؟
جونگ کوک: اسم کوچیک من کوک هست
رئیس: می تونم کوک صداتون کنم ؟
جونگ کوک: البته که میشه هرتور که شما دوست دارید صدام کنید
رئیس: خیلی خب می خوام با یکی اشنات کنم ...
رئیس : در زد : سلام ماریا خوبی امروز می خواهم با یکی از این همکار جدیدم اشنات کنم
ماریا: البته ممنون میشم بامن آشنا بشه
جونگ کوک: سلام خانم ماریا روز خوبی داشته باشید ..
جونگ کوک و ماریا خجالت زده شده بودن که
رئیس گفت: امشب یه پارتی داریم همه میان ؟
ماریا : شاید بیام سرم خیلی شلوغه اگه خلوت شد سعی می کنم بیام
جونگ کوک: من هیچ مشکلی ندارم
رئیس: چه عالی ولی اگه تونستی بیا ماریا هممون خوشحال می شیم
ماریا: باشه آقای جئون
جئون وقتی دید کوک و ماریا هنوز از هم خجالت می کشند بهشون گفت : شما دوتا برین بیرون باهم آشنا بشیند
کوک و ماریا قبول کردند
کوک : من توی کره به دنیا اومدم و یه کیپاپر هستم
ماریا: واقعا پس حتما یه تیم داری که همیشه کنارت باشند
کوک: آره اونا بهترینن
ماریا وکوک یه ذره باهم راحت شدن
ماریا : تو امشب میری پارتی
کوک : آره شاید هم نرم
ماریا : خب ( در این حال مامان ماریا زنگ زد گفت : سلام عزیزم خوبی ) ماریا : آره مامان جون کاری داشتی؟ ( مامان: خب عزیزم من خونه رو تمیز کردم اگه شب جایی می خوای جایی بری برو ) ماریا : واقعا ممنون مامان
کوک : چی شد مامانت اجازه داد ؟
ماریا: مامانم که اجازه میده اصلا خونه رو باید تمیز می کردم ولی تمیز کرده پس می تونم بیام
کوک : خب ای خوبه ، اگه می خوای من شب بیام دنبالت خودم با ماشين می خوام برم
ماریا : نه زحمتت می شه
کوک: نه چه زحمتی
ماریا: ممنونم
آخر شب
ماریا : این کیه داره به گوشی من زنگ می زنه وا این کوک هست حتما منتظرمه
کوک : سلام ماریا خوبی
ماریا : آره ممنون
کوک : آماده ای
ماریا آره آماده
کوک: باشه پس بیا بیرون
سوار ماشین شدن رسیدن
اگه می خوای پارت ۲ رو هم بزارم بنویس بزار وفالوم کن
پارت بعدی سمه ها مواظب پارت بعدی باشید 😅🔞
۳.۸k
۱۹ آذر ۱۴۰۳