کسی که زندگیم رو از این رو به اون رو کرد
کسی که زندگیم رو از این رو به اون رو کرد
Part10
همزمان که داشت لبامو میمکید توم تلمبه میزد
بعد چند دقیقه اروم شد
داشت اه و ناله میکرد که منم ناله هام شروع شد
داشتم لذت میبردم
دیگه کاملا اروم شدو دیکشو کشید بیرون
دلم خالی شد
بعدش بغلم کرد و گفت..
جونگ هون:اوه بیبی گرل مثل اینکه خیلی دردت گرفته، اینم عاقبت کارت....
باید بهم قول بدی دیگه از این کارا نمیکنی... باشه؟
بی جون گفتم:باشه ددی
جونگ هون:آفرین بیبی گرل
بعدش دلمو ماساژ داد
بعد چند دقیقه ای چشمام گرم شدن و خوابیدم.....
جونگ هون ویو
چقدر ناز خوابیده بود....
این دختر خیلی منو عاشق خودش میکرد
شیفتش شده بودم و دیگران برام اهمیتی نداشتن
بعد از کلی ماساژ دادن یه لباس خواب خوشگل تن عروسکم کردمو خودم کنارش خوابیدم.....
ا/ت ویو
صبح شده بود
دیدم یه لباس خواب تنمه
حتما موقعی که خواب بودم تنم کرده
بلند شدمو از اتاق بیرون رفتم
رفتم داخل دستشویی و به خودم نگاه کردم
دیدم گردنم کبود شده و......
Part10
همزمان که داشت لبامو میمکید توم تلمبه میزد
بعد چند دقیقه اروم شد
داشت اه و ناله میکرد که منم ناله هام شروع شد
داشتم لذت میبردم
دیگه کاملا اروم شدو دیکشو کشید بیرون
دلم خالی شد
بعدش بغلم کرد و گفت..
جونگ هون:اوه بیبی گرل مثل اینکه خیلی دردت گرفته، اینم عاقبت کارت....
باید بهم قول بدی دیگه از این کارا نمیکنی... باشه؟
بی جون گفتم:باشه ددی
جونگ هون:آفرین بیبی گرل
بعدش دلمو ماساژ داد
بعد چند دقیقه ای چشمام گرم شدن و خوابیدم.....
جونگ هون ویو
چقدر ناز خوابیده بود....
این دختر خیلی منو عاشق خودش میکرد
شیفتش شده بودم و دیگران برام اهمیتی نداشتن
بعد از کلی ماساژ دادن یه لباس خواب خوشگل تن عروسکم کردمو خودم کنارش خوابیدم.....
ا/ت ویو
صبح شده بود
دیدم یه لباس خواب تنمه
حتما موقعی که خواب بودم تنم کرده
بلند شدمو از اتاق بیرون رفتم
رفتم داخل دستشویی و به خودم نگاه کردم
دیدم گردنم کبود شده و......
۱۴.۷k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.