پارت ۲۰ : من هنوزم عاشقتم

پارت ۲۰ : من هنوزم عاشقتم

_ سرم درد میکنه تف چخبر شد اصلا ؟ * کوبیدن تو سرش *
_ هاااا یادم اومد رفتم بار مست کردم و * شوکه شدن و به یاد آوردن همه ی اتفاقای دیشب *
_ بهم گفت کیوت * قرمز شدن *
_ هویج ببین چیکار کردیااااا
_ سرم پوکیددددددد * رفتن بیرون *
_ عه این هویج چرا اینجا خوابیده؟ خدایا چرا انقدر کیوتهههههههه میخوام بخورمت اصلا 🥺❤
_ خیره شدن به لبای شکوفه ای قشنگش
_ تو به من میگی کیوت ؟ * پوزخند*
_ بوسیدنش و پرنسسی بغل کردنش
_ خب پرنسس بگیر بخواب من برم یه چی درست کنم بخوریم * بوسیدن پیشونیش *
☆ خب بچوا میخواین بدونید چرا چویا کنار دازای نخوابید ؟
* فلش بک به دیشب *
+ خب منم بیام بخوابم
_ گریه کردن
+ چشه این ؟ چی داره میگه؟ * چسبوندن گوشش به لب دازای *
_ بب..خشید..چو..یا..نمیخوا..ستم
_ نمی..خواستم..ولت..کنم
_ ولی مافیا بدون اودا خیلی نابود کننده بود * شدت گرفتن گریش *
_ چرا..ولت..کردم؟
_ من..هنوزم..عاشقتم..بدون..تو باید چیکار..کنم؟
_ ازم متنفر نباش لطفا معذرت میخوام ولی نمیتونستم به آخرین حرف عزیز ترین دوستم پشت کنم ازم * هق هق کردن و نفس نفس زدن *
_ ازم ....متنفر..نشو..من..خودم..از خودم متنفرم تو دیگه ازم متنفر..نشو
+ شوکه شدن و به یاد آوردن حرفایی که بهش زده
☆ یه فلش بک ریزم به زمانی که دازای میخواست از مافیا بره ☆
+ چه گوهی خوردی؟
_ میخوام برم اگه دنبالم بیای موتورت میفرستم رو هوا
+ چی میگی؟ یعنی چی؟ واسه چی؟
_ نمیخوام بهت .. بگم
☆ دوستان تمام مدت دازای پشتش به چویا بود و چویا قیافه معصوم و گریون دازای رو ندید و حتی متوجه نشد که دازای داره مثل ابر بهار اشک میریزه ☆
+ ازت متنفرم دازای اوساما برو به جهنم برو بمیررررر
_ شدت گرفتن گریش
پایان فلش بک
+ من .. من چی بهش گفتم چی کشیدی تو؟ تو هم داشتی نابود میشدی؟ من چیکار کردم تو خودت تو تاریکی بودی منم یه سایه دیگه روت انداختم ⁉️
+ رفتن رو مبل نشستن و فکر کردن
☆ دوستان چویا انقدر فکر کرد که خوابش برد

برش زمانی خونه دازای ، آشپز خونه

+ چخبر شد؟ من چرا تو تختم؟ ولش بابا گشنمههه * رفتن سمت آشپز خونه *
_ اوهایووو چویا * دوستان اوهایو به معنی صبح به خیره *
+ ظهره که الان
_ بیشور 😑
+ به هر حال گشنمه چی داری درست میکنی
_ چی میخوای
+ خدایی ؟
_ آره خدایی
+ رامن موخام *^*
_ دیگه؟
+ خب همین فعلا درست کن
_ درست کرده بودم
+ ها؟
_ یعنی میخوای بگی نمیدونم هویجم چی میخوره 😁
+ قرمز شدن
_ به هر حال کلی چیز دیگم درست کردم * باز کردن در یخچال *
* نمایان شدن کلی دسر و شیرینی و پیتزا و ساندویچ و کیک *
+ چخبره مگه میخوای هیئت شام بدی :/
_ نخیرم از بس لاغری آدم شک میکنه پسری این حجم از ظرافت برای پسرا غیر ممکنه
+ عصبی و قرمز شدن
+ تو..تو از کجا میدونی
_ هه هه یادت میاد بردمت حموم ؟
+ بلند شدن دود از سرش
_ چرا خجالت میکشی؟ چیه فکر کردی چون میتونم کیوت باشم نمیتونم ددیت باشم ؟
+ توووو توووو بیداری بودییییی تمهههههه
_ قفل کردن دستاش بالای سرش
_ اشتباه نکن پرنسس کوچولو من مست بودم و اینو منکر نمیشم اما همی چیز رو تو مستی شنیدم و هر کاری و هر حرفی دیشب زدی رو به یاد آوردم
+ قشنگ گوجه شد بچم
_ اینجوری میدونی نمیتونم جلوی خودم بگیرم همین وسط آشپزخونه به فاکت ندم؟ اینقدر کیوت نباش خب هویج
+ ب..رو ..اون..ور
_ های های پرنسس کوچولو فعلا بشین رامنت بخور من برم بیرون یه چیز بخرم بیام
+ باش..ه * هنوز قرمزه *
_ پوشیدن لباساش و رفتن
+ جیغغغغغغغغ
+ واییییی خداااا فکر کنم شکل گوجه شدم
+ ولش کن اصلا گشنمه * خوردن رامن *
+ عرررر چه خوشمزس این تمه همچین دست پختی داشت ما خبر نداشتیم؟

پایان _ مرسی لایک میکنی 😘😍
دوستان این پارت رو با کمک یه فرد خیلی خاص نوشتم تیکه های اول پارت رو ایشون پیشنهاد دادن :
@Mitsuno