مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
ا/ت:خواستم بغلش کنم ولی ترسید از منم میترسی؟؟
نازنین:نه توی شکم
ا/ت:اشکال نداره عادت میکنی
نازنین:راستی دشمنات اینجا چیکار میکنن؟؟
ا/ت:هعیی داشتم میومدم سمت اینجا ک بهم تیکه انداختن برسونمت منم از استرس سوار شدم همین
نازنین:رفتیم پایین بدون نگاه کردم به کسی رفتیم برون
ا/ت:بزار ماشین بگیرم
کوک:نیازی نیس ما هستیم
ا/ت:نه نمیخواد
کوک:لج نکننن بشیین
ا/ت:بدنم درد میکرد سوار ماشینش شدیم خب ماشینش بزرگ بود سه قسمته بود منو نازنین رفتیم پشت توی بغلم بی صذا گریه میکرد آدرس خونم رو بهش دادم رفتیم سمت خونم بالاخره رسیدیم خواستم از اون هوا درش بیارم بخنده برای همین از قسط خودم رو پرت کردم از ماشین بیرون میدونستم خندش میگیره چون هیچ وقت نمبتونه خودش رو در برابر زمین خوردم کنترل کنه همبنم شد و زد زیر خنده
ای بابا آبروم جلوی دشمنم رفت
پاشدم و رفتبم تو اتاق اضافه خونه رو دادم بهش رفتمتوی اتاقم روی بقیه نقشم بالاخره کامل کامل شد ساعت پنج بود راه افتادم یمت مخفیگاهم بچه ها همه بودن خب نقشه از این قراره اوکیی؟؟
سوفیا تو باید نقش ی دختره خیر سرو در بیاری
و تو اسکای باید با من باشی
آنا تو با مارال باید توی اتاق دوربین بزارید این چه خبری بشهه😂✊🏻
بقیتون از پشت محافظت کنید
منو آنا وارد اون اتاق شدیم و دوربین هارو گذاشتیم چون قبلش شنیدیم رئیس اون هتل داشت به کلید دار میگفت ک کدوم اتاقه
وارد عمل شدیم سوفیا مدیر کلید هارو بیهوش کرد و خودش رفت جاش
زوما:ببخشید میشه کلید اتاق۱۱۲رو بدید
سوفیا:اوه بله حتما بد بوی
ا/ت:انگشت اشارش رو کشید روی صورتش زوما لباسش خیلی باز بود منو آنا داشتیم پاره میشدیم
سوفیا:دوتا دستام رو از آرنج گذاشتم روی میز و کمرم رو دادم سمت پایین ک باعث شد باسنم بیاد بالا و چاک سینم معلوم باشه
بفرما
زوما:میشه ی شب مال من باشی
سوفیا:اوه حتما
زوما:امشب ی مهمون خاص دارم بعدش بیا
بعد رفتنش همه رفتیم سمت دستگاه و شروع کردیم به دیدنش اوه اوه فاکک چون آه هایی میکشههه اخ من دارم تحریک میشممم🤣🤣
از روش فیلم گرفتیم و براشون فرستادیم و گفتیم شب ساعت دو بامداد تمام پول هارو روی زمین بزارن و برن ماهم رفتبم گرفتیم اینم این دوتا رقیب توی مخفیگاه جشن گرفتیم
پارت چهارم🖤👸🏻
ا/ت:خواستم بغلش کنم ولی ترسید از منم میترسی؟؟
نازنین:نه توی شکم
ا/ت:اشکال نداره عادت میکنی
نازنین:راستی دشمنات اینجا چیکار میکنن؟؟
ا/ت:هعیی داشتم میومدم سمت اینجا ک بهم تیکه انداختن برسونمت منم از استرس سوار شدم همین
نازنین:رفتیم پایین بدون نگاه کردم به کسی رفتیم برون
ا/ت:بزار ماشین بگیرم
کوک:نیازی نیس ما هستیم
ا/ت:نه نمیخواد
کوک:لج نکننن بشیین
ا/ت:بدنم درد میکرد سوار ماشینش شدیم خب ماشینش بزرگ بود سه قسمته بود منو نازنین رفتیم پشت توی بغلم بی صذا گریه میکرد آدرس خونم رو بهش دادم رفتیم سمت خونم بالاخره رسیدیم خواستم از اون هوا درش بیارم بخنده برای همین از قسط خودم رو پرت کردم از ماشین بیرون میدونستم خندش میگیره چون هیچ وقت نمبتونه خودش رو در برابر زمین خوردم کنترل کنه همبنم شد و زد زیر خنده
ای بابا آبروم جلوی دشمنم رفت
پاشدم و رفتبم تو اتاق اضافه خونه رو دادم بهش رفتمتوی اتاقم روی بقیه نقشم بالاخره کامل کامل شد ساعت پنج بود راه افتادم یمت مخفیگاهم بچه ها همه بودن خب نقشه از این قراره اوکیی؟؟
سوفیا تو باید نقش ی دختره خیر سرو در بیاری
و تو اسکای باید با من باشی
آنا تو با مارال باید توی اتاق دوربین بزارید این چه خبری بشهه😂✊🏻
بقیتون از پشت محافظت کنید
منو آنا وارد اون اتاق شدیم و دوربین هارو گذاشتیم چون قبلش شنیدیم رئیس اون هتل داشت به کلید دار میگفت ک کدوم اتاقه
وارد عمل شدیم سوفیا مدیر کلید هارو بیهوش کرد و خودش رفت جاش
زوما:ببخشید میشه کلید اتاق۱۱۲رو بدید
سوفیا:اوه بله حتما بد بوی
ا/ت:انگشت اشارش رو کشید روی صورتش زوما لباسش خیلی باز بود منو آنا داشتیم پاره میشدیم
سوفیا:دوتا دستام رو از آرنج گذاشتم روی میز و کمرم رو دادم سمت پایین ک باعث شد باسنم بیاد بالا و چاک سینم معلوم باشه
بفرما
زوما:میشه ی شب مال من باشی
سوفیا:اوه حتما
زوما:امشب ی مهمون خاص دارم بعدش بیا
بعد رفتنش همه رفتیم سمت دستگاه و شروع کردیم به دیدنش اوه اوه فاکک چون آه هایی میکشههه اخ من دارم تحریک میشممم🤣🤣
از روش فیلم گرفتیم و براشون فرستادیم و گفتیم شب ساعت دو بامداد تمام پول هارو روی زمین بزارن و برن ماهم رفتبم گرفتیم اینم این دوتا رقیب توی مخفیگاه جشن گرفتیم
پارت چهارم🖤👸🏻
۸.۷k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.