عشق جدیدم مافیا Part 35
پارت ³⁵
داشتم راه میرفتم که یهو دست یکی دورم حلقه شد
بوی عطر تلخی میومد . فهمیدم تهیونگه
چونش رو گذاشت رو سرم و اروم اروم باهم بدون هیچ حرفی قدم زدیم
۵ مین بعد
ا.ت : تهیونگ
ته : جانم بیب
ا.ت : خیلی عجیبه که جولیا جونت گذاشته بیای
ته : اون با دوستاش رفته بود مرکز خرید بهش گفتم من میرم شرکت و تا شبم نمیام
ا.ت : پس یعنی میتونیم تا شب پیش هم باشیم ؟
ته : البته بیبی
کوک ویو :
داشتیم قدم میزدیم که ا.ت رفت جلو تر از ما
بعد چند دقیقه دیدم که یه مرد رفته و ا.ت رو بغل کرده و دارن باهم حرف میزدن
فهمیدم تهیونگه
کوک : بچه ها تهیونگ رفته پیش ا.ت
جیمین : عهههه چه خخووببب
جینوها : به رابطشون حسودیم میشه
اینو که گفت براید استایل بغل کردمش و باهم بدو بدو رفتیم پیش تهیونگ و ا.ت
جینوها: اگه میتونید مارو بگیرید
و بعد ازشون با تموم سرعت دور شدیم
تهیونگ ویو :
دیدم ا.ت مشتاق شد میخواست بدوعه بره بگیرتشون که دستش رو گرفتم و کولش کردم
تهیونگ : خب بیبی با پاهات خوب کمرم رو بچسب
ا.ت : باشه تهیونگ شی
ته: تهیونگ شی ؟ به خاطر این حرفت امشب تنبیه میشی
ا.ت : باشه باشه نمیگم تهیونگ شی . ته ته خوبه ؟
ته : نه ددی بیشتر دوست دارم
ا.ت : عه لوس نشو دیگه . باشه
ته : خب بیبی اماده ای ؟
ا.ت خودش رو بهم چسبوند و فشار داد
ا.ت : اره ددی بریم
و بعد با تموم سرعت دویدم سمت کوک و ا.ت کوک رو کشید عقب
ا.ت : بای بای
و ما برنده شدیم
................................
داشتم راه میرفتم که یهو دست یکی دورم حلقه شد
بوی عطر تلخی میومد . فهمیدم تهیونگه
چونش رو گذاشت رو سرم و اروم اروم باهم بدون هیچ حرفی قدم زدیم
۵ مین بعد
ا.ت : تهیونگ
ته : جانم بیب
ا.ت : خیلی عجیبه که جولیا جونت گذاشته بیای
ته : اون با دوستاش رفته بود مرکز خرید بهش گفتم من میرم شرکت و تا شبم نمیام
ا.ت : پس یعنی میتونیم تا شب پیش هم باشیم ؟
ته : البته بیبی
کوک ویو :
داشتیم قدم میزدیم که ا.ت رفت جلو تر از ما
بعد چند دقیقه دیدم که یه مرد رفته و ا.ت رو بغل کرده و دارن باهم حرف میزدن
فهمیدم تهیونگه
کوک : بچه ها تهیونگ رفته پیش ا.ت
جیمین : عهههه چه خخووببب
جینوها : به رابطشون حسودیم میشه
اینو که گفت براید استایل بغل کردمش و باهم بدو بدو رفتیم پیش تهیونگ و ا.ت
جینوها: اگه میتونید مارو بگیرید
و بعد ازشون با تموم سرعت دور شدیم
تهیونگ ویو :
دیدم ا.ت مشتاق شد میخواست بدوعه بره بگیرتشون که دستش رو گرفتم و کولش کردم
تهیونگ : خب بیبی با پاهات خوب کمرم رو بچسب
ا.ت : باشه تهیونگ شی
ته: تهیونگ شی ؟ به خاطر این حرفت امشب تنبیه میشی
ا.ت : باشه باشه نمیگم تهیونگ شی . ته ته خوبه ؟
ته : نه ددی بیشتر دوست دارم
ا.ت : عه لوس نشو دیگه . باشه
ته : خب بیبی اماده ای ؟
ا.ت خودش رو بهم چسبوند و فشار داد
ا.ت : اره ددی بریم
و بعد با تموم سرعت دویدم سمت کوک و ا.ت کوک رو کشید عقب
ا.ت : بای بای
و ما برنده شدیم
................................
۴.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.