پارت ۴۳ ازدواج اجباری

پارت ۴۳ ازدواج اجباری

ویو ا/ت

ساعت 12 بود بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوط رو انجام دادم بعد رفتم حمام امدم بیرون روتینمو انجام دادم بعد موهامو خشک کردم و بعد شوگا رو بلند کردم

_ شوگاااااااااااااااااا
×...........
_ شوگاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
×..................
_ شوگااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.داد.
× چیشه
_ بلند شو
× یکم دیگه بخوابم
_ نه
× تروخدا
_ باشه

( رفتم پایین )

پدرت. دخترم
_ سلام به همه
مادرت. شوگا کجاست
_ میخواد کجا باشه خوابه
پدرش. چرا بیدارش نکردی
_ بزار بخوابه گناه داره
مادرش. نگاه داخل انتخاب عروسم درست انتخاب کردم
پدرت. دخترم نمیخوای بری تایلند
_ نمیدونم دو دلم ولی نظرتون چیه خاله بیاد اینجا
مادرت. نظر خوبی
پدرت. من که مشکل ندارم
_ پس من به خاله خبر میدم
مادرت. باشه دخترم

( مکالمه خاله ی ا/ت و ا/ت )
( علامت خاله ی ا/ت ÷ )

_ الو
÷ الو سلام عزیزم
_ سلام خاله جون خوبی
÷ اره خوشگلم تو خوبی
_ منم خوبم
÷ چیشده دیگه خبر منو نمیگیری
_ اوف خاله جون کلی اتفاق افتاد که نمیدونی
÷ تعریف کن ببینم
_ بزار خبر مهم رو بدم
÷ جان
_ مامانم و بابام گفتن بیاین کره
÷ چرا
_ بیا دیگه بیا پیش من باش
÷ باشه امشب بلیط میگیرم میام
_ عالی پس
÷ باشه جیگرم کار نداری
_ نه خوشگلم بای
÷ بای


مادرت. چیشد
_ هیچی گفت امشب حرکت میکنه میاد
مادرت. عالی
مادرش. میگم سوفیا جان اگر ما مزاحمیم ما بریم
پدرت. این چه حرفی ناراحت شدم
مادرت. راست گفت منو ناراحت کردی
پدرش. درکل گفتیم
_ عمو جان درکل نگو
پدرش. باشه باشه