خوب بچه ها اومدم داستان ترسناک تعریف کنم ما که از مدرسه ا
خوب بچهها اومدم داستان ترسناک تعریف کنم ما که از مدرسه اومدیم برقا هم که رفته بود بارون میومد اصلاً روز تخمی بود بلانسبت بعد من که از مدرسه اومدم آیفونو میزنم میبینم اصلاً صدا نمیده خرابه کلاً بعد کلیدو در میارم میام بالا میبینم چراغا کلاً خاموش راه پله تاریک آسانسورم خرابه کلاً بعد حالا کلیدو باز کردم اومدم داخل با بدبختی خداروشکر دوستم بود گوشی برده بود مدرسه تو این بدبختی اومدم بالا بعد میبینم ما که اصلا طبقه ۸ ام نداریم آسانسور طبقه ی ۸ رو نشون میده ... هی باز میشه هی بسته میشه
الان من جنی شدم😂
الان من جنی شدم😂
۱۶۳
۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.