سناریو
وقتی وسط لب گرفتن از هم پسرتون میاد داخل
چان: با دیدن پسرتون که همینجوری داره نگاه تون میکنه
چان تعجب کرد بعدش با فهمیدن اینکه اوضاع خیته قضیه رو جمع کرد
لینو: ایشون اشتباهی لیز خورد افتاد برای همین پسرتون رفت کمک لینو بعدش دیگه یادش رفت بوسه رو🗿💔
چانگبین: این بنده خدا میخواست ازت جدا بشه اشتباهی لبتو گاز محکمی ازت لبات گرفت اینقدر که لبات کبود شد خلاصه این بچه هم گیج شد کلا خر تو خر شد😂💔
هیونجین: با نگاهش بچه بیچاره رو ترسوند و کاری کرد که بچه خودشو بکشه ولی تو اتاق شما نیاد🙂
فلیکس؛ از اونجایی که فلیکس پسرتون رو تهدید کرده بود دیگه بچه تون شمارو ندید😂💔
سونگمین: با حالت پوکر به پسرتون نگاه میکرد و نگاه شو به تو داد و تازه فهمید جریان چیه🗿
جیسونگ: مثل همستر به بچه زل زده بود که تو خودت مجبور شدی بیای قضیه رو جمع کنی😅
جونگین:با بچش نشسته عروسک بازی میکنن ✨
چان: با دیدن پسرتون که همینجوری داره نگاه تون میکنه
چان تعجب کرد بعدش با فهمیدن اینکه اوضاع خیته قضیه رو جمع کرد
لینو: ایشون اشتباهی لیز خورد افتاد برای همین پسرتون رفت کمک لینو بعدش دیگه یادش رفت بوسه رو🗿💔
چانگبین: این بنده خدا میخواست ازت جدا بشه اشتباهی لبتو گاز محکمی ازت لبات گرفت اینقدر که لبات کبود شد خلاصه این بچه هم گیج شد کلا خر تو خر شد😂💔
هیونجین: با نگاهش بچه بیچاره رو ترسوند و کاری کرد که بچه خودشو بکشه ولی تو اتاق شما نیاد🙂
فلیکس؛ از اونجایی که فلیکس پسرتون رو تهدید کرده بود دیگه بچه تون شمارو ندید😂💔
سونگمین: با حالت پوکر به پسرتون نگاه میکرد و نگاه شو به تو داد و تازه فهمید جریان چیه🗿
جیسونگ: مثل همستر به بچه زل زده بود که تو خودت مجبور شدی بیای قضیه رو جمع کنی😅
جونگین:با بچش نشسته عروسک بازی میکنن ✨
۱.۱k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.