پارت 13 فیک ماه
☾🌑LOOΠΔ🌙☽
𝙋¹³
یهو نزدیک بود تصادف کنن البته تصادف ک هیچی داشتن میرفتن تو درخت...
تیکه ی بقلی سمت کمک راننده خورد ا. ت سری جا خالی داد معلوم بود ترسیده... نفس نفس میزد ک از هوش رفت... اون طرفام بیمارستان نبود جیمین سریع نگه داشت و از صندوق عقب اب برداشت پاشید رو صورتش ک بهوش اومد....
رسیدن به اون ویلا....
خیلی بزرگ بنظر میومد استخر بزرگی داشت جیمین گفته بود برای خودشو ا. ت لباس شنا بردار برا همین بود...
یکم که رسیدن تقریبا شب شده بود...
_همه با استخر موافقید؟
جواب: اوهوم
+ولی جیمین من شنا بلد نیستم...
جیمین هواسش نبود فکر میکرد ا. ت بلده
ا. ت لباسشو عوض کرد با بچا ها رفتن بیرون
عمق استخر زیاد بود ولی قد ا. ت اونقدر بلند نبود
...
همه پریدن تو اب جز ا. ت
_ا.ت چرا نمیای؟
+جیمین من...
که جیمین کشیدش تو اب
ولی ا. ت داشت حرف میزد؟ ...
ا. ت که داشت سعی میکرد بره بالای اب یهو نفسش گرفت دنبال دست جیمین گشت تا بتونه بره بالا ولی ...
𝙋¹³
یهو نزدیک بود تصادف کنن البته تصادف ک هیچی داشتن میرفتن تو درخت...
تیکه ی بقلی سمت کمک راننده خورد ا. ت سری جا خالی داد معلوم بود ترسیده... نفس نفس میزد ک از هوش رفت... اون طرفام بیمارستان نبود جیمین سریع نگه داشت و از صندوق عقب اب برداشت پاشید رو صورتش ک بهوش اومد....
رسیدن به اون ویلا....
خیلی بزرگ بنظر میومد استخر بزرگی داشت جیمین گفته بود برای خودشو ا. ت لباس شنا بردار برا همین بود...
یکم که رسیدن تقریبا شب شده بود...
_همه با استخر موافقید؟
جواب: اوهوم
+ولی جیمین من شنا بلد نیستم...
جیمین هواسش نبود فکر میکرد ا. ت بلده
ا. ت لباسشو عوض کرد با بچا ها رفتن بیرون
عمق استخر زیاد بود ولی قد ا. ت اونقدر بلند نبود
...
همه پریدن تو اب جز ا. ت
_ا.ت چرا نمیای؟
+جیمین من...
که جیمین کشیدش تو اب
ولی ا. ت داشت حرف میزد؟ ...
ا. ت که داشت سعی میکرد بره بالای اب یهو نفسش گرفت دنبال دست جیمین گشت تا بتونه بره بالا ولی ...
۲۲.۶k
۱۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.