انتقالی پارت ۴
+تهیونگ میگما یونا واقعا دوست دخترته؟
-اممممم…خب…..اره
+اها
-برای چی همچین چیزی پرسیدی؟
+هیچی فقط….شاید فکر کنی مسخرس ولی فکر کردم رابطتون الکیه
-اها
ا/ت ویو دلم میخواست این سوال رو از تهیونگ بپرسم چون وقتی تهیونگ گفت من به جای یونا می رم من حس نکردم این حرف تهیونگ از روی عشق باشه و همچنین وقتی یونا از تهیونگ تشکر کرد تهیونگ اصلا محلش نداد فکر می کردم رابطشون الکیه ولی وقتی تهیونگ گفت نه خب مثل اینکه اشتباه کردم
تهیونگ ویو
ا/ت سوال عجیبی پرسید ولی خب سوالش درست بود من و یونا رابطه نداریم درسته یونا منو دوست داره ولی من فقط بخاطر پدرم وانمود می کنم با یونا قرار میزارم وگرنه ازش متنفرم نمیتونستم به ا/ت بگم فکرش درست بوده و منو یونا قرار نمیزاریم ولی واقعا خوشحالم یکی همچین فکری کرد با خودش
یکدفعه زنگ خورد
&عشقم
-بله
اه باز این چندش اومد(توی زهنش)
ا/ت ویو
وقتی یونا اومد و تهیونگ رو صدا کرد یکم معذب شدم پس سریع رفتم مثل اینکه تهیونگ متوجه رفتن من شد داشتم میرفتم توی حیاط که یکی دستم رو کشید…….
-اممممم…خب…..اره
+اها
-برای چی همچین چیزی پرسیدی؟
+هیچی فقط….شاید فکر کنی مسخرس ولی فکر کردم رابطتون الکیه
-اها
ا/ت ویو دلم میخواست این سوال رو از تهیونگ بپرسم چون وقتی تهیونگ گفت من به جای یونا می رم من حس نکردم این حرف تهیونگ از روی عشق باشه و همچنین وقتی یونا از تهیونگ تشکر کرد تهیونگ اصلا محلش نداد فکر می کردم رابطشون الکیه ولی وقتی تهیونگ گفت نه خب مثل اینکه اشتباه کردم
تهیونگ ویو
ا/ت سوال عجیبی پرسید ولی خب سوالش درست بود من و یونا رابطه نداریم درسته یونا منو دوست داره ولی من فقط بخاطر پدرم وانمود می کنم با یونا قرار میزارم وگرنه ازش متنفرم نمیتونستم به ا/ت بگم فکرش درست بوده و منو یونا قرار نمیزاریم ولی واقعا خوشحالم یکی همچین فکری کرد با خودش
یکدفعه زنگ خورد
&عشقم
-بله
اه باز این چندش اومد(توی زهنش)
ا/ت ویو
وقتی یونا اومد و تهیونگ رو صدا کرد یکم معذب شدم پس سریع رفتم مثل اینکه تهیونگ متوجه رفتن من شد داشتم میرفتم توی حیاط که یکی دستم رو کشید…….
۱۱.۸k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.