دختری با موی صورتی پارت۱۹
یوری و فیونا تا به خودشون اومدن دیدن داخل اون وعض بودن و هر دو سرخ شدنو ازهم جدا شدن
یوری و فیونا : شتر دیدی ندیدی (با داد)
(2 ساعت بعد )
آنیا : من میرم بخوابم فردا ساعت ۴ باید خونه ی بکی عشب خیر
یور : شب بخیر عزیزم
(فردا صبح )
آنیا : من بیدار شدم لباسام پوشیدم رفتم فروشگاه خوراکی خریدم و باید تا قبل از ساعت ۴ آماده بشم
(ساعت ۴)
خوب آماده شدم و بابام گفت من رو میرسونه
(خونه ی بلک بل)
آنیا سلام دیر رسیدم
بکی : سلام ، نه الان شروع کرده بودیم
آنیا : بکی بریم لباساموم رو عوض کنیم و برقصیم
بکی : فکر خوبیه
آنیا : همه رفتیم لباسای رقص مون رو پوشیدیم
کل پسر های کلاس دور من و بکی جمع شده بودن ، بکی با مکس داداش الکس رقسید و الکس تا اومد از من درخاست رقص کنه دامیان اومد و زود در درخاست کرد ............
ببخشید این کوتاه شده چون اینترنت هم تموم شده فردا اینترنت میگیرم و براتون پارت میزارم
یوری و فیونا : شتر دیدی ندیدی (با داد)
(2 ساعت بعد )
آنیا : من میرم بخوابم فردا ساعت ۴ باید خونه ی بکی عشب خیر
یور : شب بخیر عزیزم
(فردا صبح )
آنیا : من بیدار شدم لباسام پوشیدم رفتم فروشگاه خوراکی خریدم و باید تا قبل از ساعت ۴ آماده بشم
(ساعت ۴)
خوب آماده شدم و بابام گفت من رو میرسونه
(خونه ی بلک بل)
آنیا سلام دیر رسیدم
بکی : سلام ، نه الان شروع کرده بودیم
آنیا : بکی بریم لباساموم رو عوض کنیم و برقصیم
بکی : فکر خوبیه
آنیا : همه رفتیم لباسای رقص مون رو پوشیدیم
کل پسر های کلاس دور من و بکی جمع شده بودن ، بکی با مکس داداش الکس رقسید و الکس تا اومد از من درخاست رقص کنه دامیان اومد و زود در درخاست کرد ............
ببخشید این کوتاه شده چون اینترنت هم تموم شده فردا اینترنت میگیرم و براتون پارت میزارم
۱.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.