پارت بیست و دوم
پارت ۲۲
بنیامین: واوو زیبا تر از قبلی خانم لارا
لارا: چرا اومدی؟ چی میخوای؟
بنیامین : خب اومدم به عنوان یه افسر پلیس باهات صحبتی داشته باشم
لارا: راجب چی؟
بنیامین: خب خودت شوهرت و دخترت
لارا: برای چی باید بگم
بنیامین: درسته ازت نفرت دارم اما به عنوان یه پلیس باید وظیفمو انجام بدم میدونم شوهر تو و دخترتو عذاب میده میخوام کمکتون کنم
لارا: دخترم نجات پیدا کرده
بنیامین: خب چطور؟
لارا: سه ساله که ازدواج کرده
بنیامین : دخترت ۱۷ سالشه ۳ساله ازدواج کرده سه سال پیش ۱۴ سالش بوده چرا شوهرش دادی؟
لارا: جانگ این کارو کرد
بنیامین: حالا با کی ازدواج کرده؟
لارا: با یه مافیا با پسر خاندان جئون
بنیامین: خوبه مادر دختری زدید تو کار مردای خلافکار(خنده)
لارا: حرف دهنتو بفهم ببین اگه بخوای بلایی سر دخترم بیاری ....
بنیامین: مگه من عقده ایم نگران نباش الانم میرم پیش دخترت فعلا
......
چیه فکر کردید می زارم بفهمید بنیامین کیه هه فعلا زوده
بنیامین: واوو زیبا تر از قبلی خانم لارا
لارا: چرا اومدی؟ چی میخوای؟
بنیامین : خب اومدم به عنوان یه افسر پلیس باهات صحبتی داشته باشم
لارا: راجب چی؟
بنیامین: خب خودت شوهرت و دخترت
لارا: برای چی باید بگم
بنیامین: درسته ازت نفرت دارم اما به عنوان یه پلیس باید وظیفمو انجام بدم میدونم شوهر تو و دخترتو عذاب میده میخوام کمکتون کنم
لارا: دخترم نجات پیدا کرده
بنیامین: خب چطور؟
لارا: سه ساله که ازدواج کرده
بنیامین : دخترت ۱۷ سالشه ۳ساله ازدواج کرده سه سال پیش ۱۴ سالش بوده چرا شوهرش دادی؟
لارا: جانگ این کارو کرد
بنیامین: حالا با کی ازدواج کرده؟
لارا: با یه مافیا با پسر خاندان جئون
بنیامین: خوبه مادر دختری زدید تو کار مردای خلافکار(خنده)
لارا: حرف دهنتو بفهم ببین اگه بخوای بلایی سر دخترم بیاری ....
بنیامین: مگه من عقده ایم نگران نباش الانم میرم پیش دخترت فعلا
......
چیه فکر کردید می زارم بفهمید بنیامین کیه هه فعلا زوده
۷.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.