عشق کودکی
پارت ۱۵
*
کوک: هوا سرد شد!
ا/ت: هومم
جیمین: برگردیم هتل که کلی کار داریم
جین: پتو جونگ یول!.. روش بکش..دوباره سرما میخوره ها
کوک: جونگ یول رو بغل کردم که ا/ت پتو رو از زیرش بکشه که بیدار شد*
جونگ یول: نق نق کردن*
کوک: اوووو ( ادا شو در آوردن)....شششش..ببخشید
ا/ت: پتو رو انداختم رو جونگ یول که تو بغلش کوک بخوابه* الان خودش میخوابه
کوک: اهوم ( لالایی خوندن)
*صبح*
( ببخشید من این روزا سرم شلوغه بخاطر همین کم کم میزارم..به بزرگی خودتون ببخشید.یکمم باید راجبش فک کنم..ولی بجاش تند تند واسه تون میزارم شاید مثلا یک پارتش زیاد شد یک پارتش کم)
*
کوک: هوا سرد شد!
ا/ت: هومم
جیمین: برگردیم هتل که کلی کار داریم
جین: پتو جونگ یول!.. روش بکش..دوباره سرما میخوره ها
کوک: جونگ یول رو بغل کردم که ا/ت پتو رو از زیرش بکشه که بیدار شد*
جونگ یول: نق نق کردن*
کوک: اوووو ( ادا شو در آوردن)....شششش..ببخشید
ا/ت: پتو رو انداختم رو جونگ یول که تو بغلش کوک بخوابه* الان خودش میخوابه
کوک: اهوم ( لالایی خوندن)
*صبح*
( ببخشید من این روزا سرم شلوغه بخاطر همین کم کم میزارم..به بزرگی خودتون ببخشید.یکمم باید راجبش فک کنم..ولی بجاش تند تند واسه تون میزارم شاید مثلا یک پارتش زیاد شد یک پارتش کم)
۱۴.۹k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.