«خوبی ؟»
«خوبی ؟»
«اگه تو خوب باشی من عالیم!»
«این جوابه سوال من نیست»
«خوبم !»
«بنظرت من باور میکنم ؟»
«به من اعتماد نداری؟»
«یونگی !»
«جانه یونگی!»
«درست جوابه منو بده »
«چی بگم پروانه کوچولو ؟»
«واقعیت رو !»
«واقعیت ؟
اینکه حالم بده ؟
اینکه دیگه جونی ندارم ؟
یا اینکه دیگه از همه چی بریدم؟
کدومشون رو بگم ؟
از بدبختی هام ؟
از ناراحتی هام ؟
از نداشتن آرامش ؟
از نبود خوشحالی ؟
یا از سنگ شدنم بگم؟
اصلا بگم که چی بشه ؟
چیکار میکنی ؟
چیکار میتونی بکنی ؟
این وضعیت تموم میشه ؟
به پایان میرسه ؟
نه !
قطعا نه!
ولی قشنگه ، اینطور نیست؟
اینکه من از خیلیا زخم خوردم
ولی دم نزدم
مبادا ناراحت بشن
ولی اونا رد شدن
از تمام اون شیشه خورده های قلبم
رد شدن بدون اینکه اون شیشه ها باعث زخمی شدنشون بشه
بدون هیچ اهمیتی
پس تو هم اهمیت نده
مثل اونا بیخیال شو
چون درنهایت هر کاری بکنی
من اونا رو فراموش نمیکنم
هرگز!»
«اگه تو خوب باشی من عالیم!»
«این جوابه سوال من نیست»
«خوبم !»
«بنظرت من باور میکنم ؟»
«به من اعتماد نداری؟»
«یونگی !»
«جانه یونگی!»
«درست جوابه منو بده »
«چی بگم پروانه کوچولو ؟»
«واقعیت رو !»
«واقعیت ؟
اینکه حالم بده ؟
اینکه دیگه جونی ندارم ؟
یا اینکه دیگه از همه چی بریدم؟
کدومشون رو بگم ؟
از بدبختی هام ؟
از ناراحتی هام ؟
از نداشتن آرامش ؟
از نبود خوشحالی ؟
یا از سنگ شدنم بگم؟
اصلا بگم که چی بشه ؟
چیکار میکنی ؟
چیکار میتونی بکنی ؟
این وضعیت تموم میشه ؟
به پایان میرسه ؟
نه !
قطعا نه!
ولی قشنگه ، اینطور نیست؟
اینکه من از خیلیا زخم خوردم
ولی دم نزدم
مبادا ناراحت بشن
ولی اونا رد شدن
از تمام اون شیشه خورده های قلبم
رد شدن بدون اینکه اون شیشه ها باعث زخمی شدنشون بشه
بدون هیچ اهمیتی
پس تو هم اهمیت نده
مثل اونا بیخیال شو
چون درنهایت هر کاری بکنی
من اونا رو فراموش نمیکنم
هرگز!»
۴.۴k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.